۱۳۹۲ مهر ۸, دوشنبه

چاله ها و چالش ها (340)

 
 سرچشمه :
صفحه فیس بوک یاسر عزیزی      
كمونيسم، يك ضرورت يا يك امكان؟

میم

·        این عنوان «كمونيسم، يك ضرورت يا يك امكان؟» از کیست؟

1

·        کسی که این را فرمولبندی کرده، کمترین سواد فلسفی ندارد.

·        برای اینکه ضد امکان نه ضرورت، بلکه واقعیت است.

2


·        حتی ارسطو علیه الرحمه این حقیقت امر را می دانست.

3

·        حتی آخوندهای مسیحی و اسلامی در قرون وسطی از این حقیقت امر به خوبی خبر داشتند:
·        یادشان به یاد باد!

4

·        آخوندهای با عمامه و بی عمامه فعلی اما شاید ندانند.

·        چون بشریت از هر نظر پیشرفت کرده، فقط بلحاظ شعور عقب عقب رفته است و کماکان می رود.
·        هر چه پیرتر، به همان اندازه، خرتر شده است.

5

·        ارسطو و آخوندهای سابق آن را در فرم دیالک تیک بالقوه و بالفعل تبیین می کردند.

6

·        در دیالک تیک ایدئالیستی (هگل) و در دیالک تیک ماتریالیستی، آن را در فرم دیالک تیک امکان و واقعیت تبیین می دارند.

7
·        ضد ضرورت هم امکان نیست.
·        ضرورت در دیالک تیک ایدئالیستی و ماتریالیستی دو ضد دیالک تیکی دارد:

الف
·        آزادی (اختیار)

ب
·        تصادف

7
·        دیالک تیک جبر و اختیار
·        و یا دیالک تیک ضرورت و آزادی

8
·        دیالک تیک ضرورت و تصادف

·        مراجعه کنید به دیالک تیک جبر و اختیار، دیالک تیک ضرورت و تصادف در تارنمای دایرة المعارف روشنگری و یا مجله هفته

یاسر

·        در این عنوان به هیچ وجه بحث تقابل میان این دو نیست.

میم
كمونيسم، يك ضرورت يا يك امكان؟

·        فرض کنیم برداشت شما درست باشد.
·        اما در این صورت، مسئله بدتر و غلط تر از قبل می شود:

1
·        وقتی کسی می پرسد:
·        فلان چیز آیا ضرورت است و یا امکان؟

·         منظورش این است که ضرورت و امکان همدیگر را مستثنی می دارند.
·        چون در غیر این صورت می بایستی حرف خود را به طرز دیگری فرمولبندی کند.

2

·        مثلا می بایستی قید سؤال از این و آن را بزند و بگوید:
·        کمونیسم، هم امکان است و هم ضرورت!

·        و بعد برای اثبات نظر خود به استدلال تجربی و نظری بپردازد.

3
·        ولی وقتی کسی می پرسد:
·        كمونيسم، يك ضرورت يا يك امكان؟

·        منظورش این است که یکی از دو ایندو اعتبار دارد:
·        کمونیسم یا یک ضرورت است و یا یک امکان.

·        این نقطه نظر اما به چه معنی خواهد بود؟

4

·        این اولا بدان معنی خواهد بود که چیزی می تواند جبری و ضرور باشد، ولی محال و امکان ناپذیر باشد.

·        مثلا جوشیدن آب در صد درجه سانتیگراد در فشار جو  جبری است، ضرورتی عینی است.
·        حریف مثلا بگوید، جوشیدن آب در صد درجه سانتیگراد در فشار جو جبری و ضرور است، ولی کمترین انتظاری به جوشیدن آن نباید داشت.
·        چون محال است.

5

·        این ثانیا بدان معنی است که وقوع پدیده ای و یا چیزی می تواند امکان پذیر باشد، ولی جبری و ضرور نباشد.
·        مثلا آب در فشار جو می تواند در صد درجه سانتیگراد بجوشد، ولی حتما و جبرا و بالضروره نباید بجوشد.
·        جوشیدن آب در این شرایط اگرچه امکان پذیر است، ولی نه جبری و بالضروره، بلکه تصادفا صورت می گیرد.

6


·        ولی از این خبرها اصلا در بین نیست.
·        اتفاقا پیش شرط امکان چیزی، جبر و ضرورت آن است:
·        امکان جوشیدن آب در صد درجه سانتیگراد با فشار جو بنا جبر طبیعی، بنابر ضرورتی عینی متعین (دترمینیزه) می شود.

·        مراجعه کنید به دترمینیسم (تعین مندی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        این ضرورت عینی را ماتریالیسم دیالک تیکی هم توضیح می دهد و هم بلحاظ تجربی و نظری اثبات می کند:

الف


·        یکی از دلایل عینی آن، ساختار مولکولی خاص آب است.
·        آب باید بطور قانونمند در فشار جو با صد درجه سانتیگراد بجوشد و در صفر درجه سانتیگراد یخ بزند.
·        یعنی جوشیدن و انجماد آب بنا بر قوانین عینی مربوطه، جبری، ضرور و الزامی است.

ب

·        ثانیا اگر چیزی و یا پدیده و سیستمی دچار تغییرات کمی تدریجی شود، پس از رسیدن به نقطه عطفی (حد عینی ئی) بطور جهشی تحول کیفی می یابد:


·        هر مولکول آب به محض رسیدن به صد درجه سانتیگراد، از حالت مایع به حالت (کیفیت) گاز (بخار) در می آید.
·        دیالک تیک کمیت و کیفیت.
·        قانون دیالک تیکی گذار از تغییرات کمی به تحولات کیفی.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر