۱۳۹۲ شهریور ۲۶, سه‌شنبه

تئوری هنر (13)

بر ضد جنگ و فاشیسم
اثری از الفرد هردیکا

پروفسور دکتر ویلهلم گیروس
برگردان شین میم شین

 14

·        نتیجه این «متد» ـ بر خلاف «رفتار» ـ «سبک» هنری است که بر شالوده مستحکم شناخت مبتنی است، یعنی بر ماهیت چیزها مبتنی است.
·        البته تا آنجا که برای ما امکان شناخت ماهیت چیزها در فرم های قابل رؤیت و قابل ادراک وجود دارد.
·        (گوته، «تقلید ساده از طبیعت، رفتار، سبک»، 1788 )      

15

·        سبک، هنرمند را تا عالی ترین قله که نوع بشر قادر به صعود بر آن باشد، ارتقا می دهد.

16

·        هنرمند اصیل به این «حقیقت هنری» گرایش دارد.
·        هنرمند اصیل به بی مرزی ئی گرایش دارد که از غریزه و محرکه کور پیروی می کند.
·        یعنی به واقعیت طبیعی گرایش دارد.

17

·        هنرمند بدین وسیله هم می تواند به عالی ترین قله صعود کند و هم به نازل ترین دره سقوط.
·        (گوته، «مقدمه ای بر پروپولن»، 1798 )      

18

·        عالی ترین آثار هنری، «طبایع زنده و تا عالی ترین درجه سازمان یافته» را نمودار می سازند.
·        (گوته، «راجع به لائوکون»، 1798 )      

19

·        بنابرین، مجموعه تئوری هنر گوته در رابطه با انسان به مثابه موجود نوعی، بر دیالک تیک خاص و عام استوار شده است.

20


کارل ویلهلم فریدریش فون شله گل (1772 ـ 1829)
فیلسوف فرهنگ، نویسنده، مترجم، منتقد، مورخ ادبی آلمانی
او و برادرش ـ  آگوست ویللهم شله گل ـ مهمترین نمایندگان   رومانتیک آغازین و مؤسس علوم انسانی مدرن بوده اند.

 تندیس کارولین بومر و برادران شله گل در مقابل خانه رومانتیک در شهر ینا

·        فعالیت نظری گوته با چالش تند و تیز او با تئوری و پراتیک هنری (نظر و عمل هنری) استبداد (دسپوتیسم) شروع می شود و با مبارزه تهاجمی او بر ضد تئوری هنری سوبژکتیویستی مکتب رومانتیکی آلمانی (فریدریش شله گل، آرنیم، نوالیس)، که به تجلیل از قرون وسطی می پرداخت، به پایان می رسد.
 نوالیس (گئورگ فیلیپ فرای هر فون هاردنبرگ) (1772 ـ 1801)
نویسنده رومانتیک آغازین
فیلسوف، حقوقدان، مهندس معدن آلمانی

21

·        گوته به تحلیل ریشه های مادی و اجتماعی فعالیت هنری نمی پردازد.

شیللر

 فریدریش شیللر (1759 ـ 1805)
شاعر، نمایشنامه نویس، مورخ، فیلسوف آلمانی
ویلند، گوته، هردر و شیللر ستاره های چهارگانه جمهوری وایمار محسوب می شوند.

·        شیللر و هاینه نیز تقلید از هر آنچه که هست و کپیه کردن آن را غیرهنری و فاقد فونکسیون هنری می دانند.

1

·        به نظر شیللر و هاینه، پرداختن به آینده و کشف دورنمای آتی انسان به مثابه موجود نوعی در آثار هنری از اهمیت تعیین کننده ای برخوردار است:
·        « در آئینه شما قرن آینده از دور بتدریج نمایان می گردد.»
·         (شیللر)

2
 هاینریش هاینه (1797 ـ 1856)
از بزرگترین شعرا، ژورنالیست ها و مورخین قرن نوزدهم
از ستایندگان انقلاب کبیر فرانسه و از دوستان مارکس

·        هاینه ـ بویژه ـ همانند گوته، درون خلق را منبع و سرچشمه الهام هنرمند می داند:
·        «در سینه نویسنده هر خلق، تصویر آینده آن خلق نقش بسته است.»
·        (هاینه، «مکتب رومانتیکی»)   
3

·        شیللر تلاش وافر به خرج می دهد تا قوانین عینی هنر را از شناخت فونکسیون آن در تشکیل شخصیت هومانیستی خلق استخراج کند.

4

·        در دل شیللر ایدئالی (آرمانی) از جامعه بشری موج می زند که در آن جامعه، ضرورت و یا جبر کور، جای خود را به بازی آزاد قوای خلاق انسانی می سپارد.  

5

·        بنظر شیللر، چون در جهان واقعا موجود، «چیزهای استه تیکی» همزمان آمیزه ای از «جدی و بازی» اند، یعنی جدی در محتوا و بازی در فرم اند، بنابرین، هنر بهترین وسیله (مدیوم) برای گذار به «عالم آزادی» (رایش اختیار) است:
·        «برای خردمند سازی انسان، راهی جز استه تیکی کردن انسان وجود ندارد.»         

6

·        در این فرمولبندی شیللر مبالغه در نقش عوامل معنوی ـ استه تیکی در توسعه و تکامل جامعه بشری تبیین می یابد.
·        این طرز تفکر بر تصورات کلاسیک آلمان غالب بوده است:

7

·        بدین طریق، جای مبارزه طبقاتی و قانونمندی آهنین و چه بسا بی رحمانه آن را توهم انسانی سازی (هومانیزه سازی) تدریجی جامعه از طریق تربیت استه تیکی (هنری) می گرفت.
    
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر