۱۳۹۲ مهر ۶, شنبه

تحلیلی بر شعر «به سرخی آتش به طعم دود» از سیاوش کسرائی (4)


سیاوش کسرائی
( 1305 ـ 1374) (اصفهان ـ وین)
تحلیلی از شین میم شین

خواهی شکفت ای گل پنهان؟
خواهی نشست آیا روزی به شعر من؟
آیا تو ـ پا به پای فرزندانم ـ رشد خواهی داشت؟

1

·        گل پنهان نام دیگری برای آزادی است و شاعر شکفتنش را، نشستنش را بر شعرش و رشد و نمو و توسعه اش را ـ همگام با فرزندانش ـ می پرسد.

·        چرا گل پنهان؟
2

·        شاید به این دلیل که آزادی در قاموس سیاوش روند تکاملی مبتنی بر نفی دیالک تیکی را طی می کند، روند دیالک تیکی ئی که شاملو هم بدان واقف بوده است:
·        روند توسعه دانه به گل را.

3

·        آزادی ئی که هنوز در مرحله دانه قرار دارد، باید در پی آبیاری و کود ریزی و غیره نیرو گیرد، قد بر افرازد و خود را از نهانگاه خاک بیرون کشد، گلی گردد، در ضمیر شاعر سرخ منعکس شود، بر شعر او بنشیند و پا به پای فرزندانش نمو و رشد کند.

ای دانه ی نهفته!
آیا درخت تو
روزی ـ در این کویر ـ  به ما چتر می زند؟

1

 اثری از طراح ارجمند مجله هفته

·        سیاوش در این بند شعر، توضیح انگلس در باره قانون دیالک تیکی نفی نفی را در قالب شعر می ریزد، آنهم نه برای آخرین بار.
·        در همین بند مختصر شعر سیاوش، چندین شناخت افزار دیالک تیکی بسط و تعمیم می یابند:

2


·        قبل از همه، دیالک تیک کمیت و کیفیت به شکل دیالک تیک رشد کمی دانه و تحول کیفی آن و تبدیل آن به گیاه و نهال و درخت و باغ و بوستان و جنگل.

3

·        رشد کمی دانه روندی تدریجی، زمانگیر و اوولوسیونیکی است.

4

·        تحول کیفی دانه اما روندی جهشی، انقلابی، روولوسیونیکی است.
·         
·        مراجعه کنید به دیالک تیک کمیت و کیفیت، دیالک تیک اوولوسیون و روولوسیون  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5


·         سیاوش سپس، دیالک تیک گسست و پیوست را بسط و تعمیم می دهد و به خدمت می گیرد:
·        او در مقوله دیالک تیکی گسست، قطع رابطه ی دانه با دانه وارگی را می گنجاند.
·        گذار دانه از دانه به گیاه و نهال و درخت را.
·        گسست و پیوست مکرر و پشت سر هم.

6

·        بعد مقوله دیالک تیکی پیوست را با برقراری پیوند مجدد ـ اما در پله ای بالا تر ـ از سوی دانه با دانه وارگی در هیئت دانه های درخت (مثلا بادام)  می گنجاند.
·        از بادامدانه ای درتی بادامی ب صدها بادامدانه قد می کشد:
·        بادامدانه نفی شده نخستین بوسیله جوانه و گیاه و نهال و درخت، دوباره در پله متعالی با نفی جوانه و گیاه و نهال و درخت، اثبات می شود.

7

·        اکنون می توان به جای بادامدانه، فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی اولیه را گذاشت و به جای جوانه و گیاه و درخت، فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی برده داری، فئودالی و سرمایه داری را.
·        نفی پیدر پی جوامع طبقاتی (برده داری، فئودالی و سرمایه داری) به بازتشکیل جامعه اشتراکی منجر می شود، به بازتشکیل جامعه اشتراکی متعالی، به بازتشکیل سوسیالیسم و کمونیسم.

·        وقتی انگلس از دیالک تیک عینی سخن می گوید، منظورش همین است:
·        دیالک تیک عینی شامل حال بی چون و چرای همه فرم های حرکت ماده (طبیعت، جامعه و تفکر) است. 

·        مراجعه کنید به  قانون نفی نفی، دیالک تیک گسست و پیوست  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

8

·        قانون دیالک تیکی نفی نفی و یا نفی در نفی که دانه در گذار از دانه وارگی به گیاهوارگی و بعد به درختوارگی طی می کند، اینجا مورد نظر سیاوش بوده است.

·        اما اینها هنوز بیان تمام غنای فلسفی این بند شعر سیاوش نیست.

9


 ای دانه ی نهفته!
آیا درخت تو
روزی ـ در این کویر ـ  به ما چتر می زند؟
 
·        سیاوش با مفهوم «در این کویر» به شرایط عینی و ذهنی جامعه، به توسعه نازل نیروهای مولده، نظر می افکند، که مادر همه دردها ست، که سرچشمه همه عقب ماندگی های مادی و معنوی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر