۱۳۹۲ مهر ۲, سه‌شنبه

رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (26)


آن کس است اهلِ بشارت که اشارت داند
نکته‌ها هست بسی محرمِ اسرار کجاست

حافظ از بادِ خزان در چمن دهر مرنج
فکرِ معقول بفرما گل بی خار کجاست

 سرچشمه:
صفحه فیس بوک نصرالله آغاجاری    
میم حجری

·        این غزل خواجه شیراز بلحاظ نظری حاوی تبلیغ «تئوری رضا» ی او ست و بلحاظ معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) حاوی تبلیغ ایراسیونالیسم (خردستیزی) است.

·        طبقه حاکمه در سطوح ملی و بین المللی (امپریالیسم)، از اواخر قرن نوزدهم این هر دو گرایش را وسیعا نمایندگی، تدریس و تبلیغ می کند.     

آن کس است اهلِ بشارت که اشارت داند
نکته‌ها هست بسی محرمِ اسرار کجاست.

1

·        حافظ در این بیت، دیالک تیک بشارت و اشارت را برای کشف اسرار به کار می گیرد و نقش تعیین کننده را از آن اشارت می داند.

2


·        او از وجود نکته های بیشمار خبر می دهد، ولی به سبب فقدان محرم اسرار نکته ها را غیر قابل کشف و شناخت می داند.
·        همه این یاوه ها بر اسکپتیسیسم و ندانمگرائی حافظ دلالت دارند.

3


·        احسان طبری و امیر نیک آئین نیز حافظ را شکاک (اسکپتیسیست) قلمداد می کنند:
·        اسکپتیسیسم مکتب فلاسفه یونانی است که در فاصله سال های (300 ـ 200 قبل از میلاد)  پا به عرصه وجود می نهد و تا قرن دوم میلادی مؤثر واقع می شود.
·        توسعه اسکپتیسیسم در جهان باستان به سه دوره تقسیم بندی می شود:

الف

·        دوره قدیم (پیرون، تیمون)

ب

·        دوره میانی معروف به دوره آکادمیک (ارکه سیلائوس، کارنه آدس)

ت

·        دوره جوان و یا جدید (آینه سیدموس، اگریپا، سکستوس امپیریکوس)

4

·        عنصرمشترک اسکپتیسیسم یونانی با استوئیسیسم و اپیکوریسم عبارت است از خوشبختی گرائی.
·        اسکپ تیسیسم هم مثل آندو، آرامش روحی را پیش شرط نیل به خوشبختی واقعی قلمداد می کند.

الف


·        استوئیسم و اپیکوریسم راه رسیدن به این خوشبختی را در شناخت جهان می دانند.

ب


·        ولی اسکپتیسیسم یونانی در صرفنظر از هر نوع شناخت می داند.

5

·        اسکپتیسیست های یونانی شناخت جهان را محال اعلام می کنند.
·        آنها ادعا می کنند که انسان با پرهیز از شناخت جهان، از تأثیرات آن در امان می ماند و می تواند به آن آرامش روحی که پیش شرط خوشبختی واقعی است، نایل آید.

6

·        اسکپتیسیست های یونانی موضعگیری منفی خود را نسبت به امر شناخت در نکات آموزشی  خود اثبات می کنند.
·        این نکات از نقطه نظرها، ادعاها، تزها و دلایل تشکیل می یابند.
·        با این نکات و در این نکات باید اثبات شود که حقیقتی وجود ندارد، جهان غیرقابل شناخت است و شناخت بطور کلی محال است.

7

·        سراسر دیوان حافظ به تبلیغ همین گرایش معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت)  ارتجاعی و ضد انقلابی اختصاص دارد.

ز سر غیب، کس آگاه نیست، قصه مخوان
کدام محرم دل، ره در این حرم دارد؟

·            حافظ در این بیت نیز از اسرار غیبی خبر می دهد، اسراری که هیچ محرم دلی را به حرم آنها راه نیست.
·            اما کسی نیست که از خواجه بپرسد:
·            اگر چنین است، چگونه می توان از وجودشان با خبر شد و چگونه می توان از نبود محرم دل و راه نیافتنش به حرم آنها خبر داشت؟

8
ساقیا، جام می ام ده، که نگارنده غیب
نیست معلوم، که در پرده اسرار چه کرد

·        سراسر دیوان حافظ به تبلیغ همین گرایش معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت)  ارتجاعی و ضد انقلابی اختصاص دارد.
·        حافظ در این بیت نیز طبل بلند اسکپتیسیسم و ندانمگرائی خود را بر بلندترین گلدسته های شیراز به صدا در می آورد.

9

·        بدین طریق همه چیز هستی در ابهام مطلق فرو می رود و فقط نگارنده غیب از آن با خبر تلقی می شود.

10

·        انسان بزعم حافظ، باید پست تر و زبونتر از حشرات زمین ـ حتی ـ کور و کودن بچرد، بلولد و بمیرد.

11

·        در قرون وسطی هرگز کسی مثل حافظ، این چنین بیرحمانه بر ضد انسان و خرد خجسته انسانی به نبرد برنخاسته است.

12


·        امروزه فرانسیس فوکویاما ـ ایدئولوگ امپریالیسم در ایالات متحده ـ نماینده معروف ندانمگرائی (اگنوستیسیسم) است و علیرغم تبلیغ اصل ضد مارکسیستی ـ لنینیستی موسوم به «غیر قابل شناخت بودن هستی»، نه تنها راجع به مسائل جاری جهان نظر و رهنمود می دهد، بلکه حتی در باره آینده دست به پیش بینی ها و غیبگوئی های طبقاتی می زند.     

13
حافظ از بادِ خزان در چمن دهر مرنج
فکرِ معقول بفرما گل بی خار کجاست

·        حافظ در این بیت خواننده و خلایق را به سکوت و تمکین و تحمل و تسلیم در برابر طبقه حاکمه فرا می خواند و با اعلام اینکه همه رنج می برند، تسکین خاطر می دهد.

14

·        بزعم خواجه شیراز، «در چمن دهر» گل بی خاری وجود ندارد، پس آش کشک خاله خدا ست و بخواهی ـ نخواهی باید سر بکشی:
·        طبقه حاکمه نه فقط در این دیار، بلکه همه جا دست به سرکوب و ستم می زند.
·        بنابرین چین بر ابرو میانداز و گرده به یوغ آن بده و ساکت باش!

15

·        تئوری تسلیم و تحمل و رضا یکی از تئوری های مطلقا ارتجاعی و ضد توده ای خواجه شیراز است:

رضا به داده، بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو در اختیار نگشاده است

·        حافظ در این بیت معروف خود منکر هر گونه اختیار و آزادی بنی بشر می شود و جزم مشیت الهی را در لفافه مقوله فلسفی جبر مطلق می کند.
·        یعنی عملا به تحریف مقوله جبر می پردازد.

16

·        حافظ ارتجاعی ترین، خردستیزترین و بی شرم ترین شاعر قرون وسطای فئودالی است.
·        اشعار و افکار حافظ باید همه از دم تحلیل دیالک تیکی و زهر طبقاتی زدائی شوند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر