۱۳۹۲ شهریور ۳۰, شنبه

جهان و جهان بینی نادر ابراهیمی (4)


 نادر ابراهیمی (1315 ـ 1387) 
نویسنده، فیلمساز، ترانه سرا، مترجم، روزنامه نگار
تحلیلی از شین میم شین

نامه ی نادر ابراهیمی به همسرش
سرچشمه:
صفحه فیس بوک نسترن فقیه نصیری
عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.
من از عشق زمینی حرف می‌زنم كه ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یكی در دیگری.

1
عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است

·        نادر ابراهیمی در این حکم خویش به تعریف عشق مبادرت می ورزد.

·        عشق بزعم ایشان به معنی صرفنظر از اگوئیسم است.
·        ادعا فی نفسه دشوار نیست، دشوار اثبات صحت ادعا در کوره پراتیک و تجربه  زنده زندگی است.

·        صرفنظر از خودخواهی ها و خودپرستی ها به این آسانی نیست.
·        اگوئیسم در فرم حفظ نفس، غریزه طبیعی قدر قدرتی است و هرگز نمی توان آن را دستکم گرفت.

·        غریزه حفظ نفس (اگوئیسم)  حتی در مقایسه با غریزه نیرومند دیگری به نام غریزه حفظ نوع، مثلا حراست از فرزند خویش، دست بالا دارد.
·        مثال تجربی در این زمینه ماجرای میمون با بچه اش و زمین داغ حمام است.
·        میمون برای حفظ نفس (اگوئیسم) فرزند خود را زیر پا می نهد تا از سوختن پاهایش جلوگیری کند.   

2

·        عشق زن و مرد اتفاقا با اگوئیسم آندو در رابطه تنگاتنگ قرار دارد.
·        تا زمانی که نیازهای مادی و روحی و غریزی ایجاب می کنند، چشمه عاطفه و عشق هم می جوشد.
·        با از بین رفتن نیازها، مثلا با پیدا کردن بدیلی برای همسر خود، عشق رنگ می بازد و رفته رفته می میرد.  

3
عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.

·        نادر ابراهیمی چنان از تبدیل شدن به یکدیگر دم می زند که انگار بنی بشر ماشین اند و می توان آنها را به ترفندی به یکدیگر تبدیل ساخت.
·        انسان ها در اوج دلباختگی حتی فردیت و هویت خود را حفظ می کنند.
·        ولی برای خالی نبودن عریضه تظاهر به تشابهات صوری و سطحی صورت می گیرد.
·        و درست به خاطر همین تئاتر بازی ها غنا و ژرفا و اصالت رابطه فی مابین کاهش می یابد.

4
من از عشق زمینی حرف می‌زنم كه ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یكی در دیگری.

·        با این حکم، از جهان بینی نادر ابراهیمی پرده برمی افتد:
·        بنظر ایشان ما حداقل با دونوع عشق سر و کار داریم:

الف

·        عشق زمینی که عاشق و معشوق از خودخواهی ها و خودپرستی های خود می گذرند، ولی به یکدیگر تبیل نمی شوند.
·        در یکدیگر ذوب و محو نمی شوند. 
ب

·        عشق آسمانی و یا عرفانی که عارف در معبود ذوب می شود و با او یکی می شود.

·        اکنون می توان از خود پرسید که فرق بینشی نادر ابراهیمی با اهل طریقت و عرفان قرون وسطی چیست؟

5
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یكی نیست، بگذار یكی نباشد.

·        منظور نادر ابراهیمی از مفهوم «زاویه دید» چیست؟

·        اگر منظور ایشان، اسلوب و متد تفکر باشد، باید از خود پرسید که بدون اسلوب فکری واحد چگونه می توان به کمترین وحدت نظری با یکدیگر رسید؟
·        وحدت نظری ئی که پیش شرط وحدت عملی و همزیستی مهرآمیز است.

6
بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.

·        از این حکم نادر ابراهیمی می توان به پریشان اندیشی ایشان پی برد:
·        ضد وحدت که استقلال نیست.
·        ضد وحدت، تنوع و کثرت است.

·        آموزش شناخت افزارهای دیالک تیکی برای همین ضرورت مبرم دارد:
·        دیالک تیک وحدت و کثرت
·        دیالک تیک وحدت و تنوع

·        مراجعه کنید به این دو شناخت افزار در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

7
بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.

·        ضد استقلال (خودمختاری)  چیست؟

·        ضد استقلال هم نه وحدت، بلکه وابستگی و هیرارشی است:
·        دیالک تیک استقلال و وابستگی
·        دیالک تیک خودمختاری و هیرارشی

·        مراجعه کنید به این دو شناخت افزار در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

8
بخواه كه در عین یكی بودن، یكی نباشیم.

·        نادر ابراهیمی به احتمال قوی ـ آگاهانه و یا ناخودآگاه ـ  دیالک تیک زن و مرد را در نظر دارند:
·        زن و مرد در این حکم (جمله)  به مثابه دو قطب دیالک تیک واحدی تلقی می شوند.  
·        دو قطب دیالک تیکی که در وحدت و « مبارزه» با یکدیگرند.

·        قانون وحدت و « مبارزه»  اضداد، مثلا وحدت و « مبارزه»  زن و مرد یکی از مهمترین قوانین دیالک تیک ماتریالیستی است.
·        درست بنا بر همین قانون است که چیزها، پدیده ها و سیستم ها در تغییر و تحول مدام اند.


·        به قول احسان طبری، خود جنب اند.

·        زن و مرد در عین وحدت، در « مبارزه» با یکدیگرند.
·        رابطه زن و مرد هم در عالم واقع از همین قرار است.
·        به همین دلیل می توان از دیالک تیک زن و مرد سخن گفت:
·        منظور از هر رابطه دیالک تیکی نیز همین وحدت و «مبارزه» اضداد است.

9
بخواه كه همدیگر را كامل كنیم نه ناپدید.

·        منظور نادر ابراهیمی از مفهوم «نا پدید سازی» احتمالا این است که زن و مرد نباید قطب «مبارزه» را چنان مطلق کنند که به نفی مکانیکی یکی از بوسیله دیگری منجر شود.

·        منظور ایشان از مفهوم «تکمیل» رفع متقابل  کاستی ها و معایب یکدیگر است.

·        دوستی حقیقی نیز اصولا باید از همین قرار باشد:
·        رفع مداوم نواقص و معایب یکدیگر و تقویت و توسعه نقاط قوت و توانائی های یکدیگر.
·        نقد و یا نفی دیالک تیکی همدیگر.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر