۱۳۹۲ شهریور ۲۵, دوشنبه

رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (10)

سرچشمه:
صفحه فیسبوک
صفحه فیس بوک نازنین نازنین 

نطفه تمام سمفونی ها در نگاه تو بسته می شود
آن زمان که به صرافت نوشتن ملودی عشقت می افتم.

آنقدر «دو» ر ِ تو می گردم تا ایمان بیاوری به
« ر» سالت عشقی که روی شانه های خیالم سنگینی می کند.
«می» خوانم تو را در گام ماژور
یک اُکتاو بالاتر از هفت نت خیال

می خوانم تو را با صدای سوپرانو تا تمام «فا» صله ها
از ادا کردن نت به نت عشقت کر شوند.

در تصوف نگاهت، به «سُل» وک می رسم
تا «لا» وقفه بالا روم
از دیوار یقین دوست داشتن تو
تا صعود به قله های «سی» نه ات

دوباره ریتم می گیرم و روی نگاه موزیکال تو
موزون می شوم از غِنای صدایت.

و ارتعاش خنده هایت، همان حس سیالی است،
که در عمق جانم جاری است.

ملودی ِ بودن تو اگر نباشد
حرف زندگی در سر هیچ سازی نمی رود.
 
پایان
ویرایش شعر از تارنمای دایرة المعارف روشنگری    
میم حجری

 یوهان ولفگانگ گوته (1749 ـ 1832)
شاعر و عالم علوم طبیعی آلمان
تألیف در زمینه های زیر:
شعر
درام
قصه
آثار اوتوبیوگرافیکی، استه تیکی، هنری، ادبی  
گوته همراه با شیللر جزو کلاسیک های جمهوری وایمار محسوب می شود.

1

·        گوته، شاعر، اندیشمند و دانشمند ارجمند آلمانی بر آن بود که شالوده و بنیان هنر طبیعت مادر است.

2

·        ذره ذره واقعیت عینی ـ و طبیعت مادر به مثابه بخشی از واقعیت عینی ـ سازمان قانونمندی دارد و از توازن شگرفی سرشار است.

3

·        طبیعت مادر تندیس ساز بی همانندی است و نقاش و طراح و نوازنده ای شگرف و رشگ انگیز.

4

·        بدترین هنرمند اصیل اما در عین حال رقیب طبیعت مادر است که او را در دامن خود پرورده است.
·        چرا که هنرمند اصیل بر طبیعت اولین به مثابه بنیان و شالوده کرد و کار خویش، طبیعتی اندیشیده، از تنگه احساس و ادراک و عاطفه گذشته، طبیعتی ثانوی می افزاید.
·        و به قول حریفی کوه معینی پس از نقاشی شدن بوسیله نقاشی، بمراتب زیباتر می گردد:

5

·        به این دلیل که تابلوی نقاشی کوه، تجسم دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت است:
·        تجسم دیالک تیک کوه و نقاش است.
·        به قول هگل تجسم دیالک تیک ماده و روح است.

6

·        تابلوی نقاشی کوه، کوهی است که روحی در آن نفوذ کرده است:
·        کوه روح مند است و به همین دلیل زیبا و شورانگیز.

7

·        واقعیت عینی و طبیعت مادر اما میلیاردها بار غنی تر از هر اثر هنری است.
·        غنای واقعیت عینی لایتناهی است.
·        به همین دلیل هر هنرمندی و هر اندیشنده و شناسنده ای در واقعیت عینی همیشه دنیائی برای تأمل و تحلیل و آموزش خواهد یافت.

8

·        هنر اما کپیه مو به موی طبیعت اگر باشد، به قول گوته و نه فقط گوته،  پشیزی ارزش نخواهد داشت.

9

·        در این شعر جای طبیعت مادر را مادر (زن، معشوقه شاعر)  گرفته است که یکی از فرم های نمودین طبیعت مادر است.

·        این شعر، شعر بدیع و اندیشیده و فوق العاده زیبائی است.
·        می توان گفت که زن در این شعر ـ البته نه برای اولین بار ـ ناتورالیزه (طبیعت واره) گشته است:
·        طبیعتی که ناتورالیزه گشته است:
·        طبیعتی که طبیعت به توان دو گشته است.

10

·        اگر منشاء و سرچشمه موسیقی، طبیعت مادر است، در این شعر خود مادر در هیئت زن (معشوقه شاعر) ناتورالیزه می شود تا منشاء و سرچشمه الهام هنری شاعر گردد.

11

·        آنگاه ثروت استه تیکی طبیعت انسانی (زن در هیئت معشوقه شاعر) به منشاء و سرچشمه آفرینش و یا به عبارت دقیقتر، باز تولید طبیعت ثانوی (موسیقی) مبدل می گردد:
·        نگاه، صدا، پیکر، خنده، سینه و غیره.    
12

·        عیب بینشی و ایدئولوژیکی این جور شعرها، انسانیت زدائی از جنس زن است:
·        ناتورالیزه سازی، اوبژکت واره سازی، چیز واره سازی جنس زن است:

·        زن (و یا مرد) بدین طریق، عملا سلب سوبژکتیویته (انسان وارگی، فاعلیت)  می شود تا مرد (و یا زن) برای ارضای نیازهای طبیعی و غریزی خویش او را به مثابه اوبژکت، در لفافه معبود، برای مدت معلوم از فردیت و انسانیتش تهی کند تا بتواند از آن خود کند.

13

·        اما زن و یا مرد اندیشنده و آزاد و خودمختار، برای معبود وارگی تره حتی خرد نمی کند و ترجیح می دهد که برابر تلقی شود، تا معبودی چیز واره، طبیعت مرده واره که منشاء و سرچشمه الهام شاعری و یا شاعره ای گردد.

14

·        شاعر موسیقی شناس در این شعر نیز نهایتا به نحوی از انحاء به همان نتیجه ای می رسد که گوته در تئوری هنر خویش رسیده است:

ملودی ِ بودن تو اگر نباشد
حرف زندگی در سر هیچ سازی نمی رود.

·        این فرمولبندی فی نفسه شاهکار است.

·        گوته محتوای همین استنتاج نهائی شاعر را از صراحت و صرافت می گذراند، یعنی تئوریزه می کند:
·        «هنرمند بدین طرق، به واقعیت عینی ـ برغم طبیعت که مادر و پدید آورنده او ست ـ  طبیعت ثانوی را، طبیعت احساس شده  را، طبیعت اندیشیده را، طبیعت انسانی به کمال رسیده را اعطا می کند.
·        این کار هنرمند اما بر اساس قوانین عینی صورت می گیرد.»
·        و نه به دلخواه او.   

·        به قول شاعر این شعر:
·        اگر مادر (زن، معشوقه شاعر) نمی بود، (به قول گوته اگر واقعیت عینی قانونمند نمی بود) شاعر و هنرمند نمی توانست شالوده ای برای کار خود بیابد و به پیروی از قوانین طبیعی، اثر هنری ئی تولید کند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر