۱۳۹۲ شهریور ۳۱, یکشنبه

رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (23)


سرچشمه:
 صفحه فیس بوک کمونیسم
همچنان که ماکس وبر می گوید مفهوم «طبقه» حتی از لحاظ تجربی مفهومی ابهام آمیز است و این مفهوم را نمی توان حتی معادل گروه دانست، حال مفهومی که وجود تجربی اش جای چون و چرای بسیار دارد برای مارکسیستها، کلید گشایش رازهای تاریخ و ورد جادویی برای باز کردن معماهای فرهنگ بشری می شود، مثلا عبارت «تاریخ همه جوامع تا کنون تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است» یک جمله تحلیلی نیست.
کامنتی از کوروش مدنی

میم حجری

1

·        ماکس وبر کیست؟

 ویلیام کارل امیل وبر (ماکس وبر)  (1864 ـ 1920)
جامعه شناس، حقوقدان، ناسیونال ـ اکونوم آلمانی
از کلاسیک های جامعه شناسی، علوم فرهنگی ـ اجتماعی
بلحاظ تئوری و مفهوم سازی مؤثر در زمینه های زیر:
جامعه شناسی اقتصادی
جامعه شناسی حاکمیت
جامعه شناسی مذهب
مؤسس اصل خنثائیت ارزش
فرانک دپه او را «سوسیال ـ امپریالیست» می نامد.

·        ماکس وبر یکی از جامعه شناسان طبقه حاکمه (امپریالیسم) بوده است.

·        به قول فرانک دپه ـ فیلسوف آلمانی معاصر ـ سوسیال ـ امپریالیست بوده است.

·        طبیعی است که او و امثال  او «مفهوم «طبقه» را حتی از لحاظ تجربی مفهومی ابهام آمیز بدانند و معادل گروه حتی محسوب ندارند

·        چون وابستگی طبقاتی مانع انعکاس درست واقعیت عینی مثلا طبقات اجتماعی در آئینه ضمیر آدمیان می شود.
·        بزور شلاق هم نمی توان به فئودالی ثابت کرد که سرچشمه ثروت او عرق جبین رعیت است.
·        او اصلا نمی داند که کار چیست و نان چگونه تولید می شود.

·        وجود اجتماعی هر کس، تعیین کننده شعور اجتماعی او، یعنی طرز تفکر او ست.

2
مفهوم «طبقه» حتی از لحاظ تجربی مفهومی ابهام آمیز است و این مفهوم را نمی توان حتی معادل گروه دانست.

·        خوب به چه دلیل مفهوم «طبقه» بلحاظ تجربی مبهم است؟

·        فقط کافی است که کسی نظری عینی به جامعه فئودالی بیاندازد و با چشم بسته شاهد اشرافیت فئودال از سوئی و طبقه رعیت از سوی دیگر باشد.
·        یا در جامعه برده داری شاهد اشرافیت بنده دار و توده های بیشمار برده باشد.
·        و یا در جامعه سرمایه داری شاهد سران کنسرن ها و صاحبان بانکها و کارخانجات و معادن و منابع و صنایع و سیاستمداران از سوئی و توده های کارگر از سوی دیگر باشد.
  
·        شناخت حسی حتی، شناخت تجربی که جای خود دارد، کمترین شکی را در وجود طبقات اجتماعی در هر جامعه طبقاتی مجاز نمی دارد.
·        حالا می توان فهمید که حضرت ماکس وبر و امثال ایشان شیادانی بیش نبوده اندو دروغ تحویل خلایق داده اند.

3

 آدام اسمیت (1723 ـ 1790)
فیلسوف اخلاق و اقتصاد دان کلاسیک اسکاتلندی

·        ضمنا از کوروش بی خبر و ماکس وبر چه پنهان که کاشف مفهوم «طبقات اجتماعی» نه مارکس و نه انگلس، بلکه اقتصاد دانان کلاسیک بورژوائی به نام های آدام اسمیت و ریکاردو  بوده اند.

 دیوید ریکاردو (1772 ـ 1823)
از بنیانگذاران اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس

·        و هم آنها بوده اند که مبارزه طبقاتی را لکوموتیو تاریخ تلقی کرده اند.

·        مارکس و انگلس، دهها بار به این حقیقت امر اشاره کرده اند.

4

·        اکنون حتما کوروش بی خبر از همه چیز می پرسد، پس چرا ماکس وبر منکر وجود عینی طبقه می شود، وقتی که کاشفان این مفهوم، ایدئولوگ های خود بورژوازی بوده اند؟

·        جوابش را ما مفت و مجانی به خدمت کوروش و حواریون محترم عرضه می داریم:
·        برای اینکه بورژوازی آغازین و ایدئولوگ های آن، طرفدار پیشرفت اجتماعی بوده اند، طرفدار ترقی جامعه بشری بوده اند و شناخت حقیقت عینی با منافع طبقه بورژوازی آغازین منافات و تضاد نداشته است.
·        اما بورژوائی واپسین و تئوریسین های آن، مثلا ماکس وبر و امثالهم طبقه ای ارتجاعی است و دشمن آشکار پیشرفت اجتماعی است و شناخت حقیقت عینی با منافع طبقاتی اش در تضاد آشکار قرار دارد.

·        همین بورژوازی دیری است که به همدست کلیسا و مسجد و خرافه و خریت و دین بدل شده است.

5
مفهوم «طبقه» حتی از لحاظ تجربی مفهومی ابهام آمیز است و این مفهوم را نمی توان حتی معادل گروه دانست.

·        حتی گروه تلقی نکردن برده ها، رعایا و کارگران، برده داران، فئودال ها و سرمایه داران از سوی ماکس وبر نشانه فلاکت بینشی و طبقاتی او ست.
·        چگونه می توان کودکان سر کوچه را که با هم الک دولک و یا قائم باشک و یا توپ بازی می کنند، گروهی تلقی کرد، ولی میلیون ها برده را که در مزارع پنبه و نیشکر به زور تازیانه و شلاق بیگاری می دهند، گروه حتی محسوب نداشت، طبقه پیشکش؟

·        این جور دعاوی کودکانه و کودنانه مرغان یخ زده در یخچال ها را حتی به خنده وامی دارند، انسان اندیشنده و مغزمند که جای خود دارد.

6

اثری از مجله ارجمند هفته
 
حال مفهومی که وجود تجربی اش جای چون و چرای بسیار دارد برای مارکسیستها، کلید گشایش رازهای تاریخ و ورد جادویی برای باز کردن معماهای فرهنگ بشری می شود.

·        کی گفته که برای مارکسیست ـ لنینیست ها مفهوم «طبقه کلید گشایش رازهای تاریخ و ورد جادویی برای باز کردن معماهای فرهنگ بشری» گشته است.
·        کوروش خیلی خیلی کبیر از مارکسیسم ـ لنینیسم چه می دانند، وقتی که از نظرات پیش پا افتاده ی تئوریسین های طبقه خود بی خبر اند.

·        از کوروش و اعوان و انصارشان چه پنهان که مارکسیسم ـ لنینیسم علم است و نه مکتب شیادان و جادوگران تا در مفهومی واحد کلید همه رازهای تاریخ و ورد جادو بجوید.

·        مارکسیسم ـ لنینیسم علمی از طراز علوم طبیعی و ریاضی است.
·        چیزی از جنس دو دوتا چهار تا ست.
·        گنجینه غول آسائی از  مفاهیم، مقولات، قوانین، قانونمندی ها، اسالیب (متدها) و نظریه ها ست.

7

·        ضمنا تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی برای یاوه اسرار و راز و معما تره حتی خرد نمی کند.
·        چه برسد به جستن کلید گشایش اسرار.

·        کوروش بزرگ بهتر است که قبل از حمله به دژ تئوریک پرولتاریا، اندکی آشنائی با آن پیدا کند.

8
اسپارتاکوس
 
 عبارت «تاریخ همه جوامع تا کنون تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است» یک جمله تحلیلی نیست.

·        اولا این حکم در مانیفست به شکل زیر است:
·        تاریخ مکتوب همه جوامع تاکنونی بشری، یعنی تاریخ  ما بعد جامعه اشتراکی اولیه، تاریخ مبارزه طبقاتی است.
·        ثانیا همانطور که گفته شد، کاشف این حقیقت امر اسمیت و ریکاردو بوده اند.
·        ثالثا میلیون ها فاکت و مدرک و سند تجربی و تاریخی بر صحت این کشف دلالت دارند.

جنگ های دهقانی

·        حتی هر کودکی در کودکستان از خیزش های بردگان مثلا تحت رهبری اسپارتاکوس و از جنگ های دهقانی، مثلا جنگ های سی ساله در آلمان و از انقلابات کبیر بورژوائی مثلا در فرانسه، از انقلابات پرولتری، مثلا در سال های 1847 ـ 1848، کمون پاریس، انقلاب اکتبر و تحول جوامع و جهان در سایه این انقلابات خبر دارد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر