۱۳۹۲ شهریور ۲۰, چهارشنبه

چاله ها و چالش ها (334)

 
  کودتای شیلی، سالوادور آلنده، پینوچه و استادیوم سانتیاگو
محمد امین محمدپور
سرچشمه:
مجله هفته

ربابه

   از ملل دیگر در این زمینه خبر نداریم، ولی مرثیه سرائی و مرثیه شنوی در ایران سنتی دیرین و دیرنده دارد.

1

   مصیبت کربلا که با گذشت زمان از هر لحاظ وسیعتر و پر آب و تاب تر تبلیغ، ترویج و تکمیل شده، نمونه کلاسیک این سنت است:

2

   از مظلومیت امام حسین مظلوم، کمترین سند و مدرکی در دست نیست.

3

   راجع به اسناد و مدارک مربوط به عدم مظلومیت امام هم سکوت مطلق بر قرار شده است.
   آن سان که کسی جرئت و فرصت حتی اشاره به آنها را ندارد.

4

   نتیجه این شده که به ماجرای کربلا شطی از اشک و ضجه و خون ریخته شود، بدون اینکه درسی از آن آموخته شود.

5

   همان سنت را چپ ساده لوح و سطحی اندیش و شتابزده کشور ما ـ بی کم و کاست ـ به کربلاهای جهان منتقل می کند:

الف
   کربلای کمون پاریس

ب
   کربلای کمون باکو

ت
   کربلای انقلاب ۱۹۰۷ روس

پ
   کربلای انقلاب ۱۹۱۸ آلمان

ث
   کربلای کودتای ۲۸ مرداد

ج

   کربلای اعدام اعضای سازمان نظامی حزب توده

د

   کربلای بازداشت، شکنجه، اعترافگیری، رسواسازی تمامکشوری و جهانی و کشتار اعضای رهبری و کادرهای عالی حزب توده

ذ

   کربلای کودتای اندونزی و کشتار یک میلیون کمونیست

ر

   کربلای جنگ جهانی دوم و کشتار ۲۰ میلیون کمونیست و رزمنده ارتش سرخ

ز

   کربلای کودتای شیلی و شکنجه و کشتار هزاران رزمنده کمونیست و سوسیالیست و هومانیست.

6

   اگر به جای اینهمه اشک و دریغ و آه و افسوس و جامه درانی و سینه زنی و روده درازی به تحلیل عینی این کربلاها پرداخته می شد، کاری که مارکس و انگلس، در هر زمینه و بویژه در زمینه کمون پاریس انجام داده اند، اکنون شعور روشن تر و حاصلخیزتری در کله داشتیم و به تجهیزات نظری لازم جهت جلوگیری از تکرار کربلا های آتی مجهز بودیم.

7

   دوستانی که توان تفکر سیستماتیک دارند، اگر در این زمینه سرمایه گذاری کنند، هزاران بار بهتر و رادیکال تر به امر پیشرفت اجتماعی کمک خواهند کرد.

8

   تاریخ را نباید بطرزی فاتالیستی به عنوان روندی سرنوشتی، تقدیری و فاتال تلقی کرد.

9

   روندهای اجتماعی بدون استثناء سوبژکت مند اند.

10

   روندهای اجتماعی می توانند چنین صورت گیرند و یا چنان.
      این سوبژکت تاریخ است که مهر خود را بر پیشانی روندهای اجتماعی می کوبد.

11

   سوبژکت تاریخ را هرگز نباید دستکم گرفت.
   این ضمنا هشدار اکید لنین در همه زمینه ها ست.

12

   هیچکدام از این کربلاها حتما نمی بایستی به این صورت  خسارت بار، مخرب و فجیع صورت گیرد.

13

   به همین دلیل است که فیدل کاسترو ساده لوحی و ساده اندیشی استالین را به نقد می کشد.

14

   پیشاهنگ طبقه و توده که عنوان دهن پر کن حزب کمونیستی را بدوش می کشد، باید به تسلیحات خوداندیشی، تیزاندیشی،  دوراندیشی و همه جانبه اندیشی وسیعی مجهز شود.

15

   سالوادور آلینده که شایسته همه اشک ها و عشق های شرافتمندترین انسان های جهان است، عملا لنینیسم را زیر پا نهاده است.

16

   به هشدارهای خردمند خردگرا و سلحشور هاوانا و به تدارکات فنی و سازمانی مقابله با کودتای احتمالی کم بها داده و یا حتی آنها را ناشنیده گرفته است.

17

   پدیده های تاریخی در هر کجای جهان، بطرز قانونمندی با هم پیوند دارند
   درس آموزی از آنها به هشیاری واحدهای انقلابی و به امر رهایش اجتماعی کمک بی جانشینی می کند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر