۱۳۹۲ مهر ۴, پنجشنبه

چاله ها و چالش ها (338)

 سرچشمه:
مجله هفته
خدامراد فولادی
پولبرها و کولبرها

١. پولبرها
پاسپورت اش را گرفت
ویزای اش را گرفت
چمدان ها را بست
راهی ِ فرودگاه شد .
میلیاردها را پیش تر
با پست ِ الکترونیک پرواز داده بود .
نگهبان ها
با خیال ِ آسوده در خواب اند و
برابری
در فضای مجازی
میان ِ پولبرها
دست به دست می گردد .

٢. کولبرها
مردد
میان ِ بودن یا نبودن
وهم ِ همیشه همراه ِ کولبر
در نقطه ی صفر ِ جغرافیای ملیت
تمام ِ ذخیره ی زحمت اش را
به کول می برد
همراه نام اش
که در نقطه ی بازرسی ایست ِ شناسایی
هم پاسپورت و
هم ویزای اوست .
نگهبان ها بیدارند
و گلوله ها
بو می کشند و می شناسند
رد ِ کولبرها را
بهتر از سگ های تربیت شده .
همه چیز آماده است
در نقطه ی صفر ِ جغرافیای نبودن و بودن
تا نقطه ی پایان ِ یک زندگی
رقم بخورد
آنجا که
سگ ها و گلوله های تربیت شده
تشخیص می دهند
در تاریکی ِ فهم ِ حواس هم
بوی ناهمگون ِ
پولبرها و کولبرها را .
پایان
 
میم حجری
«برابری
در فضای مجازی
میان ِ پولبرها
دست به دست می گردد.»
·        خیلی رئالیستی و زیبا ست 
«مردد
میان ِ بودن یا نبودن
وهم ِ همیشه همراه ِ کولبر
در نقطه ی صفر ِ جغرافیای ملیت.»

·         این استنباط خدامراد از کولبرها اگرچه حاوی ذراتی از حقیقت است، ولی درست نیست

·        نه «تردید بر سر بودن و نبودن» درست است که از صفات طبقات اجتماعی واپسین است و نه قرار داشتن « در نقطه صفر جغرافیای ملیت»

·        پرولتاریا در عین همبستگی بین المللی با پرولتاریای جهانی و ملل تحت استعمار و ستم،  بی اعتنا به اینکه حتی وجبی خاک برای خفتن ندارد، میهن پرست ترین طبقه اجتماعی در واحدهای ملی است .

·        تجسم دیالک تیک ملی و بین المللی است.
·         
·        این پرولتاریای شهر و روستا ست که از روی مین می گذرند تا از خاک میهن خویش دفاع کنند، میهنی که باید از آن آنان گردد و دیر یا زود خواهد گردید.

علیرضا
  میم حجری با گفتن این که ” این پرولتاریای شهر و روستا ست که از روی مین می گذرند تا از خاک میهن خویش دفاع کنند، میهنی که باید از آن آنان گردد و دیر یا زود خواهد گردید” خلط مبحث می‌کنند.
اشاره ایشان به «از روی مین گذشتن» در واقع به طور غیر مستقیم اشاره به جنگ ارتجاعی ایران و عراق است که دعوت به مشارکت در آن نه تنها کم‌ترین ارتباطی با منافع پرولتاریای ایران و عراق نداشت بل‌که منجر به تحکیم دولت محافظ سرمایه‌دارها، جمهوری اسلامی شد.
از این گذشته میم حجری کار میهن‌پرستی را به دفاع شوینستی از “خاک میهن” کشانده‌اند.
تفاوت بین میهن‌پرستی و دفاع از خاک میهن تفاوت بین یک امر طبیعی و یک امر ساخته‌گی ست، تفاوت علاقه و هم‌بسته‌گی یک پرنده به لانه خود با علاقه و هم‌بسته‌گی یک ملاک با مستغلات خود است.
 حجری حتما می‌دانند که مرزهای ملی همه ساخته‌گی هستند و اصولا بسته به‌آنند که تیر آرش‌های بخش‌های مختلف جغرافیای زمین به کجا اصابت کرده باشد تا از آن پس “مرز ایرانیان و تورانیان” مشخص شود و مردمان هم‌سرنوشت و چه‌بسا هم‌زبان و هم‌فرهنگ نه تنها از هم جدا گردنند، بل‌که با دمیدن روح شونیستی آنان چونان دشمنان ملی در مقابل هم قرار گیرند.

حریف
جهان وطنی آقای علیرضای ِ کسموپولیتیسم

1

·        شما مثل اینکه مانند دوستان تروتسکیست خود، جزو پارکابی های چوبِ دوسر سیاسی گردیده اید!

الف

·        یک سر شما در پارکابی بودن ابر قدرت ها، بخصوص اکنون ابر قدرتِ آمریکا که شما (جهان وطنان) را، بزودی و بشفافی مانند جانیان عرب وترک و صد و اندی ملیتِ دیگر در سوریه به لعنت همیشگی خلق ها، در خواهد آورد.

ب

·        سر دیگر آن نادانی شما از کارگران و جهان بینی آنان است.

2

·        کارگران خیلی هم بخوبی می دانند که وطن دارند و خیلی خوب هم می دانند که اگر خود بر سر حکومت باشند، باید از دستآورد های خود دفاع کنند.

3

·        از این موضوع که در جنگ ایران و عراق کودکان به روی مین ها می رفتند که بگذریم، کارگران در کشور شوراها آن را تجربه کرده اند که وطن خود را با هر وسیله ای و نه تنها روی مین رفتن نجات دهند، بلکه در استالینگراد حماسه ها آفریده اند.
4

·        در ثانی این در عقب را شاید به عنوان یک مجاهد ضد خلق ویا لوژیونرهای خارجی فرانسه، باز می گذارید تا به عنوان سربازی مزدور، برای چندرغازی بیشتر از آنی که برای «فروش نیروی» کار خود بدست می آورده اید، با جمله ی: – ما که «جهان وطنیم» – چه هراسی از قتل و غارت در سوریه و یا در هر کشور دیگری.

5

·        مردم جهان این کلاه سبزان ِ بی وطن و لوژیونر را بخوبی می شناسند!

6

·        کارگران و بالاخص زحمتکشان ایرانی در تاریخ چندین هزاره خود با داشتن آداب و سنن مختلف و زبان های مختلف با یکدیگر جوش خورده اند.
·        همیشه دختر و یا پسر داده و یا گرفته اند و خوب می دانند که این دلقکان جهان وطن یا بی وطن و «پان ایسم» های وطن خواه (ناسیونال شووینیست های فارس، پان ترکیسم، پان عربیسم و ناسیونالیست های کرُد)، هردو قصد در خوار کردن و چپاول آنان دارند.

7

·        آنان بخوبی در تاریخ دریافته اند، کشوری را «تکه تکه کن»، سپس براحتی یکی بعد از دیگری را غارت نما!

8

·        غارت ثروتمندان همیشه یکبار صورت گرفته، ولی غارت ارزش اضافه ای که زحمتکشان می آفرینند، همیشگی و دائم العمری بوده است.
·         این را زحمتکشان ایران بکرات در تاریخ تجربه کرده اند.

9

·        در ثانی آیا جنایات امپریالیسم غرب به دست سبزها و سوسیال دموکرات های آلمانی، در یوگوسلاوی و تقسیم آن به مینیاتورهای کوچک که امپریالیست ها بسادگی مابین خود تقسیم کردند و زحمتکشان آن اکنون هرچه ارزش اضافه خلق کنند، آلمانی ها و دیگر امپریالیست ها سهم عظیمی از آن را دزدی می کنند، و در عین حال، روز بروز فقیر تر شده و قادر به حفط خود نیستند و روزانه مقادیر زیادی از زنان و مردان جوانش را با زور در کشورهای متروپل مورد زورگیری و تن فروشی، آنهم با کمک پلیس این کشورها، قرار می دهند، را شما در مورد ایرانیان هم خواهانید؟

10

·        من نمی دانم که اگر در جنگ ایران و عراق که بهمت مردم ایران به پیروزی رسید، با تمام خَرکاری های آیت اللهی که انجام شد، و نیمی از لقمه های چرب و نرم را حتی هم تاکنون و هم اکنون به خودی ها داده اند، بنام شهید در جنگ…، اگر به پیروزی نمی رسید، شما و خانواده شما اکنون در کجا بودید؟

11

·         شاید شیخ های عربستان سعودی دختران جوان خانواده تان را می خریدند و شاید هم مادرتان در آشپزخانه شیخی بکار اشتغال داشت و شما اکنون نامی عربی داشتید و به عنوان یک عرب غریبه محکوم بخوابیدن در گوشه خیابان بودید.

12

·        شما مردم ایران را نفهم حساب می کنید و روی این نفهمی در مقابل امپریالیست ها حساب باز می کنید!

13
·        اما در مورد آقای خدا مراد قولادی.
·        ایشان از طرفداران پرو پا قرص سرمایه داری شده اند و به هیستیری ضد کمونیستی و بخصوص ضد لنینی دچار.

14

·        و سعی در رد تزها و دستآورد های لنینی می نماید، آنهم امری که از کوره عمل گذشته و صحت خود را نه تنها با قوانین دیالکتیکی به اثبات رسانیده، بلکه عملا مدت سی و چندی سال، اجرا گردیده است و دستآورد هایش را نسل های آینده بایستی آرزو نمایند.
·        که اکنون هر نیروی مبارزی در اروپا، حد اقل آن را آرزو دارد!

15

·        بعضی اوقات که گویا …. گرم است ایشان هم چیزهایی از گذشته از دست شان در می رود و از انبان بیرون می کشند که باید گفت متعلق به شخصیت کنونی ایشان نیست.
·        بیخود نیست که رفیق مان میم حجری قسمتی از شعر ایشان را صحیح می داند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر