۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه

سیری در گلستان سعدی (38)



 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت سوم
(گلستان با ب اول، ص 18 ـ 21) 
شین میم شین

 آن شنیدی که لاغری دانا
گفت باری به ابلهی فربه:
«اسب تازی و گر ضعیف بود
همچنان از طویله ای خر، به»؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        خبر داری که لاغز عاقلی به چاق ابلهی گفت:
·        «اگر اسب تازی ضعیف هم باشد، علیرغم آن از یک طویله خر ارجمندتر است»؟

·        این شعر که به صورت ضرب المثل ورد زبان ها ست، یکی از غنی ترین ابیات شیخ شیراز است.

·        چرا و به چه دلیل؟

·        برای پاسخ به این پرسش باید این بیت تحلیل شود.
·        چون فقط ببرکت تحلیل و در روند تحلیل، محتوای هر ادعا و هر قضاوت و حکم برملا می گردد.

1
آن شنیدی که لاغری دانا
گفت باری به ابلهی فربه

·        سعدی در این بیت، از سوئی دیالک تیک کمیت را به شکل دیالک تیک لاغر و فربه بسط و تعمیم می دهد و همه می دانند که فربه بهتر از لاغر است.
·        چون بلحاظ کمی در این دیالک تیک نقش تعیین کنده از آن فربه است.

2

آن شنیدی که لاغری دانا
گفت باری به ابلهی فربه

·        سعدی اما ضمنا دیالک تیک کیفیت را به شکل دیالک تیک ابله و دانا بسط و تعمیم می دهد و همه می دانند که در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن دانا ست.
·        چون دانا بلحاظ کیفی بهتر از ابله است.

3

آن شنیدی که لاغری دانا
گفت باری به ابلهی فربه

·        هر ساده لوحی اکنون حتما خواهد گفت:
·        «این به آن در!»
·        در مقایسه اول فربه از لاغر بهتر است و در مقایسه دوم برعکس، دانا از نادان بهتر است.
·        بنابرین لاغر دانا مساوی است با فربه نادان.

4

·        در نگاه سرسری، ظاهرا حق با ساده لوح است، ولی فقط در نگاه سرسری.
·        برای درک کنه این مسئله باید توجه داشت که سعدی قصد آموزش یکی از مهمترین قوانین دیالک تیک مارکسیستی را دارد و عمدا دیالک تیک لاغر دانا و فربه ابله را فرمولبندی می کند:
·        سعدی با درایت ستایش انگیزی می خواهد اثبات کند که در دیالک تیک کمیت و کیفیت، نقش تعیین کننده از آن کیفیت است:
·        حتی در بدترین حالت، یعنی اگر دانا بلحاظ کمی لاغر مردنی باشد، باز هم از بهترین ابله بلحاظ کمی، یعنی از ابله فربه بهتر است.


·        ژرف اندیشی سعدی، آدمی را بی اختیار به یاد ریاضی دان خبره، شخص شخیص کارل مارکس می اندازد.

·        همین کار را کارل مارکس در وجب به وجب اثر پژوهشی عظیم خود تحت عنوان «سرمایه» می کند.
·        «سرمایه» مارکس آدمی را بی اختیار به یاد آثار سعدی می اندازد.
·        مارکس هم بسان سعدی، شناخت افزارهای دیالک تیکی را در روند تحلیل روندهای اجتماعی توسعه می دهد، سوهان می زند و در اختیار خواننده قرار می دهد.
·        مو به مو در سنت سعدی.

·        مارکس ظاهرا در صدد آموزش زبان فارسی بود.
·        ایکاش آموخته بود و با دیالک تیسین بزرگ شیراز آشنا شده بود.
·        دریغا دریغ!

5
«اسب تازی و گر ضعیف بود

همچنان از طویله ای خر، به»؟

·        سعدی در این بیت، همان دیالک تیک لاغر دانا و فربه ابله را از عرصه جامعه بشری به عرصه طبیعت مادر منتقل می کند تا با اتکا بر شناخت حسی و تجربی به اثبات نظر خود نایل آید:

6
«اسب تازی و گر ضعیف بود

همچنان از طویله ای خر، به»؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        اسب تازی ضعیف از دهها خر بهتر است.

·        سعدی در حقیقت دیالک تیک لاغر دانا و فربه ابله را ناتورالیزه می کند.

·        یعنی از عرصه جامعه به عرصه طبیعت می برد و در آنجا مورد بررسی مجدد قرار می دهد:
·        اسب تازی در بدترین حالت، یعنی حتی اگر بلحاظ کمی، مغبن تر از خر باشد، یعنی اگر ضعف هم باشد، نه تنها یک خر، بلکه ازطویله ای مملو از خر بهتر است.

·         اسب تازی ضعیف هم مثل لاغر دانا بلحاظ کمی از طویله ای مملو از خر بدتر است.
·        ولی بلحاظ کیفی از مجموعه همه آنها بهتر است.

·        چون در طبیعت کفه ترازو به نفع اسب تازی ضعیف سنگینی می کند، بنابرین در دیالک تیک کمیت و کیفیت، نقش تعیین کننده از آن کیفیت است و برعکس.

·        شاهکار در استدلال دیالک تیکی به همین می گویند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر