۱۳۹۰ دی ۱۵, پنجشنبه

جامعه بورژوائی و دولت: هگل، مارکس و دو نوع از لیبرالیسم (8)

پروفسور دومه نیکو لوسوردو
برگردان یدالله سلطان پور

5
تضاد آزادی ها

• از آنجا که نه فقط دولت، بلکه جامعه بورژوائی نیز می تواند محل اعمال حاکمیت و سرکوب باشد، امکان بروز تضاد میان حوایج رهائی خود از دولت و حوایج رهائی اقشار اجتماعی تحت ستم در عرصه جامعه بورژوائی که در مبارزه بر ضد ستم و سرکوب از سوی طبقه سرکرده به دولت شکایت می برند، وجود دارد، تضادی که از سوی جامعه بورژوائی در مجموع و یا از سوی طبقه سرکرده احساس می شود.

• منظور از تضاد آزادی ها همین است!


• (تضاد میان حوایج رهائی طبقه سرکرده از دولت و حوایج رهائی اقشار اجتماعی ستمکش از طبقه سرکرده، ضمن طلب کمک از دولت. مترجم)

• آدام اسمیت توجه جدی به این نقطه معطوف می دارد.
• او اعلام می کند که برده داری «در حکومت مستبد که در آن همه قوانین از سوی برده داران تصویب می شوند و هیچکس را یارای مقاومت بر ضد آنها نیست»، می تواند آسانتر ملغی شود تا در «حکومت مبتنی بر آزادی»

آدام اسمیت (1723 ـ 1790)
فیلسوف اخلاق و اقتصاد دان کلاسیک اسکاتلندی

• آدام اسمیت با اشاره به مستعمرات انگلیس در امریکا، آنجا که نوعی از حکومت محلی بوسیله برده داران سفید پوست مهاجر وجود دارد و حتی جان لاک لیبرال بلحاظ قانونی از «حق اعمال قهر و اوتوریته بوسیله هر انسان آزاد» بر برده های سیاهپوست استقبال می کند، اعلام می دارد:
• «آزادی انسان های آزاد علت بزرگترین ستم و زورگوئی بر برده ها ست.
• و از آنجا که اکثریت جمعیت کشور را برده ها تشکیل می دهند، هیچ انسان شریف بشردوستی در هیچ کجای جهان آرزوی برقراری آزادی نخواهد داشت.»
• (جان لاک (1963) جلد دوم، فصل 10، ص 196)
• (ادام اسمیت، 1982، جلد 10، ص 452 ـ 453، 182)

• ادام اسمیت بطور غیرمستقیم، «حکومت مستبد» را تنها نهادی تلقی می کند که قادر به برچیدن بساط برده داری است.
• تضادی که ما اینجا با آن سر و کار داریم، نه تضاد میان «آزادی فرمال» و «آزادی محتوائی ـ ماهوی» مورد نظر مارکسیسم است و نه تضادی است که مدافعین و مخالفین «آزادی منفی» از آن سخن می رانند و نه «جامعه باز» مورد نظر پوپر است.

• (آزادی منفی به معنی آزادی از اجبار درونی وبرونی است.
• مثلا حق برخورداری از آزادی بیان بدون سانسور و ممانعت غیر.
• آزادی مثبت اما حق استفاده از وسایل ارتباط جمعی برای ابراز نظر را نیز شامل می شود.
• مترجم)

• تضاد مورد بحث در اینجا از قراری دیگر است.
• اینجا نه ارزش آزادی «فرمال» و یا «منفی» زیر علامت سؤال قرار داده می شود و نه ارزش آزادی سیاسی (خودمختاری محلی)

• در اوضاع و احوال مشخص و معین، درخواست آزادی «منفی» و آزادی سیاسی در تضاد لاینحلی با عناصر زیر قرار می گیرد:
1
• با حکومت محلی

2
• با آزادی سیاسی برده داران

• برده داری در جنوب ایالات متحده امریکا عملا پس از گذشت دهه های متمادی در پی جنگ داخلی خونین و برقراری دیکتاتوری نظامی ملغی می شود، دیکتاتوری نظامی ئی که از سوی برده داران و جنگ افروزان تحمیل شده بود.

• فقط کافی است که نظری بر جزوه ها و اعلامیه های «دموکرات های» سابق، یعنی طرفداران برده داری باندازیم نا تصویر روشنی از متدهای ژاکوبنی ابراهام لینکن بدست آوریم، ابراهام لینکنی که متهم می شود که «حکومت نظامی» برقرار و «دادگاه های نظامی» دایر کرده و واژه «قانون» را با «اراده رئیس جمهور یکسان گرفته و آزادی های فردی را لگدمال کرده و با استفاده از قدرت ریاست جمهوری هر مخالفی را بازداشت و مدت های متمادی در زندان نگه داشته است.
»
• (کاته شیسم لینکن (1864)، 1973، ص 915 ـ 921 )

• پس از پایان دوره مشت آهنین، آزادی های فردی و حکومت محلی سفیدپوستان برده دار برسمیت شناخته شد، ولی سیاهپوستان نه تنها از حقوق سیاسی محروم ماندند، بلکه تحت حکومت آپارتهاید و مناسبات کاری شبیه برده داری قرار گرفتند و بطور غیر قانونی اعدام شدند، یعنی حتی از آزادی «منفی» نیز برخوردار نگشتند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر