پریکلیس کورو وه سیس
برگردان شین میم شین
• لامپی را نشانم می دهند و می پرسند:
• «این چیه؟»
• آخر، به من چه؟
• بگذار صندلی هر چه آنها می خواهند باشد.
*****
برگردان شین میم شین
• لامپی را نشانم می دهند و می پرسند:
• «این چیه؟»
• جواب می دهم:
• «لامپ!»
• «لامپ!»
• ولی آنها ادعا می کنند که آن، نه لامپ، بلکه ماه است!
*****
*****
• صندلی را نشانم می دهند و می خواهند، بدانند که چیست؟
• می گویم، که آن صندلی است.
• می گویم، که آن صندلی است.
• ولی آنها، ادعا می کنند که آن نه صندلی، بلکه فیات است.
*****
• من ـ اما ـ نمی دانم، که چه مرگم است، که بر صندلیت صندلی اصرار می ورزم.
*****
• من ـ اما ـ نمی دانم، که چه مرگم است، که بر صندلیت صندلی اصرار می ورزم.
• آخر، به من چه؟
• بگذار صندلی هر چه آنها می خواهند باشد.
*****
• با این حال نمی توانم، آرام بگیرم و می کوشم، تا ثابت کنم که صندلی، صندلی است و برای اثبات صندلیت صندلی، به مقایسه اتوموبیل و صندلی می پردازم.
*****
*****
• آنها ـ همه با هم و یکصدا ـ ادعا می کنند که من دیوانه ام.
• البته هنوز، نه یک دیوانه زنجیری خطرناک.
• ولی اگر اینطوری پیش برود، به آن مرحله هم خواهم رسید.
• آنگاه حلقه آهنی بر گردنم خواهند انداخت و مسمار کوب دیوار زندانم خواهند کرد.
• البته هنوز، نه یک دیوانه زنجیری خطرناک.
• ولی اگر اینطوری پیش برود، به آن مرحله هم خواهم رسید.
• آنگاه حلقه آهنی بر گردنم خواهند انداخت و مسمار کوب دیوار زندانم خواهند کرد.
من اما ـ علیرغم اینها همه ـ بر عقیده خود پا می فشارم و از صندلیت صندلی دفاع می کنم.
پایان
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر