خدا مراد فولادی
1387
1387
• باید صبر می کردیم
• تا گیلاس های مان برسند
• و کاملاً سرخ شوند
• و حرف ها و عمل رنگ سرخ بگیرند و
• اشغال کند سرخی
• سرتاسرِ رؤیاهایِ تعبیر شونده ی تاریخی مان را.
• ـ که دستِ هیچ متافیزیک
• بهره نداشت و ندارد
• از حقیقت دیالکتیک اش -
• چلچراغِ گیلاس های همزادمان
• که روشن شد
• تا گیلاس های مان برسند
• و کاملاً سرخ شوند
• و حرف ها و عمل رنگ سرخ بگیرند و
• اشغال کند سرخی
• سرتاسرِ رؤیاهایِ تعبیر شونده ی تاریخی مان را.
• ـ که دستِ هیچ متافیزیک
• بهره نداشت و ندارد
• از حقیقت دیالکتیک اش -
• چلچراغِ گیلاس های همزادمان
• که روشن شد
• دیگر کم نیاورده ایم
• از روشنایی و فهم
• و جهان را سراسر بریده ایم آگاه
• به اندازه ی قد و قواره ی
• انسانِ آینده.
پایان
مفهوم «گیلاس های سرخ همزاد» از شعر فروغ برداشت شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر