۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

فرار بزدلانه از تاریخ (14)

کمونیست ها به یادآوری تاریخ خود نیاز مبرم دارند!
دومه نیکو لوسوردو
برگردان شین میم شین

1999

بیل کلینتون ـ رئیس جمهور امریکا ـ چندی پیش اعلام کرد که می خواهد تئودور روزولت را سرمشق خود قرار دهد.
تئودور روزولت، مخترع تئوری «چماق بزرگ» است، که می بایستی، در برخورد با کشورهای امریکای لاتین مورد استفاده قرار گیرد.

• سرمشق کلینتون، کسی است که «جنگ بی پایان» و «جنگ عاری از احساس و عاطفه گمراهساز» بر ضد سرخ پوستان امریکا را با عبارات زیراعلام کرده است:
• «من نمی خواهم مبالغه کنم و بگویم که فقط سرخ پوست مرده، سرخ پوست خوبی است.
• ولی فکر می کنم، که در 9 مورد از 10 مورد این ادعا صدق می کند.
• در بارهً مورد دهم، هم حوصلهً تردید و کنکاش و اثبات ندارم.»

• فرض کنیم که این همان تئودور روزولت نیست، که کلینتون به عنوان سرمشق می خواهد، ولی تجلیل از کسی که تا مرز توجیه تئوریک قتل عام سرخ پوستان پیش رفته است، باید ما را به فکر وادارد و سکوت کسانی نیز که بطور خستگی ناپذیر از کمونیست ها می خواهند، که گذشتهً آلوده به جنایات خود را مورد انتقاد قرار دهند و توبه نامه بنویسند، باید ما را به فکر وادارد.

گروهی از حقوقدانان، محاصرهً اقتصادی عراق را «قتل عام غربی» و «کشتار کلکتیف مردم» می نامند، که صدها هزار تن قربانی گرفته است.
• این قتل عام نه تحت یک «وضع غیرعادی» وحشت انگیز، بلکه در زمان صلح و حتی در دورهً سرکردگی بی رقیب ایالات متحدهً امریکا، صورت گرفته است.

• بر اساس کدام منطق حق داریم، ادعا کنیم که جنایات لنین و استالین بدتر از جنایات کلینتون و اعوان و انصارش بوده است؟

• (ارتش امریکا ـ به گزارش هلن کلدی کوت (متخصص تسلیحات هسته ای) ـ در جنگ دوم خلیج، در منطقه خاور میانه 300000 تا 800000 کیلو گلوله های اتمی اوران ـ 238 شلیک کرده است.
• مردم بی دفاع این منطقه هزاران سال به سبب آلوده بودن آب، مواد غذایی و محیط زیست به مواد رادیو اکتیو، به انواع مختلف سرطان گرفتار خواهند آمد و مادرها هزاران سال، بچه های ناقص الخلقه در آغوش خواهند گرفت. مترجم)

سرجیو رومانو بمباران مکرر عراق را ادامهً مبارزات انتخاباتی با وسیله ای دیگر نامید.
• این یعنی، بمباران تروریستی، به عنوان آگهی تبلیغاتی.

• این نوآوری، که برای شادی بشریت، ظاهرا انجام می یافته، در انحصار سرکردهً غرب دموکراتیک باقی مانده است و همهً این جنایات در عصر صلح آمیز صورت گرفته است.

• دوباره باید سوًال کرد، که «چرا باید مورخان در آینده رئیس جمهور امریکا را«هومانیست تر» از کسی قلمداد کنند، که کشور شوراها را در دوران غم انگیزی در تاریخ بشری رهبری کرده است؟»

• موضعگیری خیلی از به اصطلاح چپ ها، که از سویی استالین را لجن مال می کنند و از سوی دیگر بیل کلینتون را به عنوان میانه رو و «چپ» تطهیر می کنند، اعجاب انگیز است.

• بیایید تاریخ استعمار و امپریالیسم را بی طرفانه مورد بررسی قرار دهیم:
• غرب «اقوام بومی» را از روی زمین ریشه کن کرده است.
• سیاهان را از سرزمین خویش با توسل به زور ربوده و به بردگی کشیده است.
• خلق های مستعمرات را به روز سیاه نشانده است.
• ولی علیرغم این جنایات بیسابقه، توسعه طلبی خود را بی شرمانه «مارش آزادی و تمدن» نام داده و به پایکوبی برخاسته است.

• نتیجهً نهایی آن می شود، که قربانی بی دفاع ـ همچون صیدی بی پناه ـ خود را وابستهً مطلق صیاد می یابد، آرزویی جز پذیرفته شدن به دامن دایهً تمدن برایش باقی نمی ماند، داوطلبانه به هر ذلت و پستی تن در می دهد و حافظهً تاریخی و هویت فرهنگی خود را از دست می دهد.

• ما امروز شاهد نوعی «استعمار شعور تاریخی» چپ ها هستیم و این معنائی بیشتر از یک استعارهً صرف دارد.

• جنبش کمونیستی، از نظر تاریخی در کشورهای استعمارگر به قدرت رسیده است، در حول و حوش غرب.
• از سوی دیگر با پیروزی گلوبالیزاسیون و امریکوفیلی (امریکاپرستی) در حیطهً رسانه های گروهی، بقیهً جهان به روستا و مستعمره تبدیل شده است، دست کم بطور بالقوه و با توجه به مرکز امپراطوری که از واشنگتن می تواند، هرگوشهً سیارهً زمین را به رگبار سهمگین رسانه های گروهی اش ببندد و می بندد.

مقاومت در برابر آن دشوار است.
ولی بدون این مقاومت نیز کمونیستی وجود نخواهد داشت.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر