• پرکتیسیسم عبارت است از درک یکجانبه رابطه تئوری و پراتیک.
• (مطلق کردن پراتیک در دیالک تیک پراتیک و تئوری و هیچ انگاشتن تئوری. مترجم)
• پرکتیسیسم گرایشی است که جنبه عملی فعالیت تولیدی و اجتماعی ـ تاریخی انسان ها را مطلق می کند و ضمنا به جنبه نظری (تئوریکی) آن کم بها می دهد.
• پرکتیسیسم فقط نتایج بی واسطه کردوکار عملی انسان ها را در نظر می گیرد، استقلال نسبی تئوری را نادیده می گیرد و ارزش گرانبهای تئوری را در پیش بینی عواقب کردوکار عملی و نقش راهنمای آن را برای پراتیک به باد فراموشی می سپارد.
• پرکتیسیسم توسعه تئوری را به لزوم عملی بی واسطه آن وابسته و موکول می سازد.
• رابطه منفی پرکتیسیسم نسبت به تئوری سبب وابستگی آن به فاکتورهای گذرا، موقتی و تصادفی می شود.
• (مطلق کردن پراتیک در دیالک تیک پراتیک و تئوری و هیچ انگاشتن تئوری. مترجم)
• پرکتیسیسم گرایشی است که جنبه عملی فعالیت تولیدی و اجتماعی ـ تاریخی انسان ها را مطلق می کند و ضمنا به جنبه نظری (تئوریکی) آن کم بها می دهد.
• پرکتیسیسم فقط نتایج بی واسطه کردوکار عملی انسان ها را در نظر می گیرد، استقلال نسبی تئوری را نادیده می گیرد و ارزش گرانبهای تئوری را در پیش بینی عواقب کردوکار عملی و نقش راهنمای آن را برای پراتیک به باد فراموشی می سپارد.
• پرکتیسیسم توسعه تئوری را به لزوم عملی بی واسطه آن وابسته و موکول می سازد.
• رابطه منفی پرکتیسیسم نسبت به تئوری سبب وابستگی آن به فاکتورهای گذرا، موقتی و تصادفی می شود.
• پرکتیسیسم از درک دورنمای عام توسعه عاجز می ماند.
• پرکتیسیسم از درک نقش علوم اجتماعی در پیش بینی، برنامه ریزی و هدایت توسعه اجتماعی، که برای انجام درست وظایف اجتماعی به تدارک تئوریکی حداکثر و فراگیر نیاز مبرم دارند، عاجز می ماند.
• پرکتیسیسم درسیاست، به سبب نادیده گرفتن ضرورت کار تئوریکی، دچار بی پرنسیپی و اپورتونیسم می شود.
• پرکتیسیسم با تقلیل عرصه تئوری به حل مسائلی که اهمیت بی واسطه عملی دارند، عرصه شناخت تئوریکی را تنگ می کند و دورنماهای توسعه آتی پراتیک را محدود می سازد.
• پرکتیسیسم هم به توسعه تئوری و هم به توسعه پراتیک صدمات زیانباری وارد می سازد.
• پرکتیسیسم با مارکسیسم ـ لنینیسم بیگانه است.
• بنا بر آموزش مارکسیسم ـ لنینیسم، طبقه کارگر و متحدانش باید در مبارزه بخاطر آماج های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مشخص، شناخت قانونمندی های عام و دورنمای توسعه را راهنما و راهبر خویش سازد و این امر تنها ببرکت تئوری میسر می شود.
• پرکتیسیسم نمی تواند با توسعه اجتماعی مبتنی بر برنامه و نقشه و آگاهی در سوسیالیسم سازگار باشد.
• زیرا آن خودپوئی را بر آگاهی مقدم می داند، خودپوئی را بر آگاهی ترجیح می دهد.
• لنین در رد پرکتیسیسم و گرایشات انحرافی مشابه، بدرستی می گوید:
• «بدون تئوری انقلابی، جنبش انقلابی هم نمی تواند وجود داشته باشد!»
• مراجعه کنید به دیالک تیک آگاهی و خودپوئی، دیالک تیک پراتیک و تئوری.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر