۱۳۹۹ مهر ۲۶, شنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۷۸)


  

میم حجری


۳۸۱

 سنگ سخنگو
 
همهٔ آدمها یک روز از دیوانگی های خود به عقل پناه خواهند برد، خوشتر آن که در جوانی چنین کنند
 
سگ سخن جو
 
عقل 
که
پناهگاه نیست.
عقل که نریخته زیر دست و پای این و آن تا از جوانی بدان پناه ببرند.
 
عقل
یعنی حکمت و یا فلسفه.
 
فلسفه را باید فراگرفت.
 
 
 ۳۸۲
 سنگ سخنگو
 
واقعا عشق خیلی چیز پیچیده ایه
 مثلا من الان عاشق ۳ نفر هستم. 
واقعا پیچیده اس
 
سگ سخن جو 
 
عشق
به چه معنی است؟
 
کسی نمی تواند در آن واحد عاشق سه کس باشد.
 
مشخصه مهم عشق
وحدانیت معشوق
است.
 
عاشق
همه آدمیان
را
حتی 
جهان و مافیها
را
در
معشوق 
خلاصه می کند 
و 
به بی نیازی، به استغنای ایدئال واهی و خیالی می رسد.
 
 
۳۸۳
 سنگ سخنگو
 
دوستم تو ماشین منتظر شوهرش بوده یه بسیجی میاد بهش گیر میده که چرا شالت افتاده این دوست ما شروع میکنه بحث‌که شال من مهمه یا اینکه تو این اوضاع ماسک نزدی و... شوهرش میاد و اون هم بحث ‌رو ادامه میده، بسیجی زنگ‌ میزنه چندتا مامور میان و خب در نهایت به خاطر بدحجابی ماشین پارکینگ.
 
سگ سخن جو
 
‍جهنم جماران
جامعه که نیست
جنگل است.
 
کشور که نیست
طویله است.


 ۳۸۴
 سنگ سخنگو
 
من واقعا مخالف تغییر رژیم تو ایرانم. 
چطوری دوباره اسم این همه کوچه و خیابونو از نو یاد بگیرم!
 
سگ سخن جو 
 
لامصب.
تو چه تحصیلکرده ای هستی
که
بیگانه با ساده ترین مفاهیمی؟
 
تغییر رژیم که حتما نباید به تغییر اسامی کوچه ها و خیابانها منجر شود.
 
۳۸۵
 سنگ سخنگو
 
اینکه فکر کنیم
 سیاستمدار یه کشور دیگه
 صرفا در راه رضای خدا و برای سعادت ما 
سیاست‌هایی رو اتخاذ می‌کنه، 
سخنانی رو بر زبان میاره، 
فعالیت‌هایی می‌کنه 
و 
منافع کشور ما رو به کشور خودش ترجیح میده 
اسمش حماقته دوستان.
 
سگ سخن جو
 
اقتصاد دان پشت دانشکده
که
این جملات را سر هم بندی می کند
بیشک
به خاطر ماهرویی مرد افکنش نمره قبولی گرفته است
 و به پشت دانشکده رسیده است.
 
آدم ها
به
خاطر منافع اقتصادی مشترک
به
سیاستمدار خارجی
دل می بندند 
و
نه
به دلیل خریت شان.
 
نان
تعیین کننده جان است.
طرز تفکر در کاخ با طرز تفکر در کاخ

متفاوت و حتی متضاد است. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر