میم حجری
۴۰۶
سگ سخن جو
سنگ سخنگو
فک کن ۹ ماه بچه تو شیکمت باشه بعد بزرگش کنی بهش غذا بدی و مراقبش باشی
بعد شلوارتو بکشه پایین فیلم بگیره بزاره تو اینترنت
خوب
این به چه معنی است؟
این اولا بدان معنی است که معیارها عوض شده اند.
یعنی
معیارها بند تنبانی و پایین تنه ای شده اند.
این ثانیا بدان معنی است که پایین تنه اعضای جامعه جنگلیزه شده (چه ماده و چه نر)
پیشرفته تر و زیباتر از کله آنها ست.
این ثالثا
به
معنی سیطره نیهلیسم اخلاقی (اخلاق ستیزی) است.
نیهلیسم اخلاقی مشخصه مهم فاشیسم و فوندامنتالیسم (خمینیسم، طالبانیسم، داعشیسم ...) است.
۴۰۷
سنگ سخنگو
رئال
ترین فیلم عاشقانه ای که دیدین چی بوده؟ فیلمی که وقایع و روابطش فیلم طور
نباشه و رفتار و عکس العمل های شخصیت ها به واقعیت نزدیک باشه
سگ سخن جو
فیلم چیست؟
فیلم
بر اساس فیلمنامه تهیه می شود و فیلمنامه بر اساس رمان
رمان مربوطه
نخست به صورت کتاب مصور در می آید
و
کتاب مصور
به
با نقشبازی هنرپیشه های درخور به صورت تصاویر سیار یعنی فیلم در می آید.
بنایرین
فیلم
تصوری است که به صورت تصاویر سیار درآمده است.
یعنی میان رمان و فیلم تفاوت ماهوی وجود ندارد.
یعنی
فیلم به همان اندازه رئال است که رمان رئال است.
رمان
اما
اثری هنری است و نه اثری علمی.
رمان جنبه سوبژکتیو قوی تری دارد.
رمان توسط نویسنده ای تحریر می یابد.
از
قول کودکی و یا پیری
نقل می شود.
یعنی خاطرات نویسنده و یا هر کس دیگر
احیا می شوند و روی کاغذ می نشینند.
رمان و فیلم در خطوط کلی اش می تواند رئالیستی باشد.
درجه رئالیته رمان و فیلم
بسته به جهان بینی نویسنده است.
رمان عشقی رئالیستی که فیلم شده و ما دیده ایم،
از اونوره دو بالزاک
تحت عنوان اوژنی دو گرانده بوده است.
۴۰۸
سگ سخن جو
سنگ سخنگو
بچه ها چرا چطوری با این ط نوشته میشه ولی وقتی میخوایم بنویسیم چته؟ با ت مینویسیم؟
چطوری؟
مبتنی بر وازه طور (چگونگی) است.
چته
مخفف «چه ات است»
است.
معنی هر دو یکی است ولی مبانی شان متفاوت است.
۴۰۹
سنگ سخنگو
تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود
هنوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست
سعدی
سگ سخن جو
معنی تحت اللفظی:
اگر گوشت و پوست اندامم بپوسد و گرد (پودر) حاصله را باد ببرد
مهر تو در استخوانم باقی خواهد ماند.
سعدی
باستان شناسی هم می داند.
استخوان
واقعا هم عمر درازی دارد.
استخوان های دینوسور ها پس از میلیون ها سال همچنان و هنوز کشف می شوند.
البته
مهر کسی در دل کسی نمی ماند چه رسد به ماندنش در استخوان کسی.
اولا
آدم ها
چه عاشق و چه معشوق
در تحول مدامند.
کسی که امروز دوست نامیده می شود
فردا می تواند دشمن نامیده شود.
به
قول کسرایی
نان به یک نرخ نمی ماند در این بازار
۴۱۰
سنگ سخنگو
پرسید:
چگونهای؟
گفت:
چگونه باشد حال قومی که در دریا باشند و کشتی بشکند و هر یک بر تختهای بمانند؟
گفت:
صعب باشد.
گفت:
حال من هم چنین است.
عطار
تذکرة الاولیا
سگ سخن جو
هی عطار
دریا کجا بود.
کشتی کجا بود.
ما دربدرانیم که ذره ای امید به بهبود در دل نداریم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر