۱۳۹۹ آبان ۴, یکشنبه

پیکاسو سیم هاش قاطی اند. (۲۲)

 


ریتا تورن کویست ـ فرشور 

(متولد ۱۹۳۵)

آمستردام، هلند

برنده جایزه «بوم طلائی»

(۱۹۹۳)

 برگردان

میم حجری 

 

·    بر سر تابلوی نقاشی، تئاتر بزرگی برپا می شود.

 

·    جار و جنجال بی حد و حصر بر سر اصلی و جعلی بودن آن، کشیدن علنی و یا مخفی آن از روی مدلی، کهنه و پاره اما زیبا بودنش، تازه و کامل، اما زشت بودنش، مجاز و ممنوع بودن این و آن، همه اینها مرا گیج و سردرگم می سازند.

 

·    به نظر من دعوا بر سر نام و امضای نقاش است.

 

·    اگر زیر نقاشی ها نام و امضائی گذاشته نشود، شر این جور تئاترها کنده می شود.

 

·    چرا باید نام نقاش بر نقاشی نوشته شود، ولی نام مولد تمبرها و یا شوکولات ها بر روی شان ثبت نشود؟

·    و همچنین بر روی رومیزی دست باف، قالیچه، کت و شلوار و کشتی در درون بطری.

 

·    و گرنه بر روی هر چیزی می توان جائی برای درج نام مولد آن پیدا کرد.

 

·    بسیاری از انسان ها چیزهای زیبائی تولید می کنند و مردم از دیدن نام آنها بدشان نمی آید.

 

·    چرا باید نام نقاش ها استثنائا مهم باشد؟

 

·    از این رو، به نظر من باید از نوشتن نام بر روی آثار هنری صرفنظر شود.

 

·    فقط کافی است که بابا بزرگ استوت را در نظر بگیریم.

 

·    او سرمشق خوبی در این زمینه است.

 

*****

 

·    اگر از نوشتن نام بر آثار هنری صرفنظر شود، حادثه زیر اتفاق خواهد افتاد:

·    در جائی تصویر زیبائی بر دیوار موزه ای آویزان خواهد بود، تصویری که خیلی معروف است.

·    کسی دیگر به تقلید از همان تصویر، تصویر دیگری خواهد کشید.

·    نقاشی تقلیدی در کنار نقاشی اصلی به دیوار آویزان خواهد شد.

 

·    این کار را می توان کرد، برای اینکه نامی در زیر آن نوشته نشده است.

 

·    این کار در واقع خوب است.

 

·    برای اینکه در این صورت، موزه یک تصویر زیبای دیگر هم دارد.

 

·    و وقتی مردم بگویند که یکی از آندو به تقلید از دیگری نقاشی شده، نخواهند توانست بگویند که کدامیک از آندو بوده است.

 

·    نقاش تصویر تقلیدی حتی می تواند جلوی تصویر خود بایستد و بگوید که کدام یکی است.

 

·    اما کسی نخواهد فهمید که او خود مقلد است.

 

*****

 

·    بدون نام، جایزه دادن دشوار می شود.

 

·    آنگاه دیگر نمی توان به کسی جایزه داد.

 

·    در آن صورت، جایزه فقط به آثار هنری داده می شود.

·    و این قدری غیر عادی جلوه خواهد کرد.

 

·    برای اینکه کنار تابلوی نقاشی در دیوار موزه، مدرکی، یعنی جایزه نامه ای آویزان خواهد شد.

·    و یا کیسه ای پر پول.

 

·    اما جایزه نامه و پول به چه درد تابلوی نقاشی می خورد؟

 

·    شاید، بهتر آن است که اصلا جایزه داده نشود.

 

·    آنگاه همه احساس خوشایند یکسانی خواهند داشت.

 

·    اما همه که به یکسان خوب نیستند.

 

·    فقط کافی است که به مدرسه ما نگاه کنیم.

 

·    آنجا، در حال حاضر مسابقه ای صورت می گیرد.

 

·    بهترین پانزده نقاشی انتخاب شده اند.

·    نقاشی من هم جزو آنها ست.

 

·    چه کسی حاضر است که سنت جایزه دهی را لغو کند، اگر امکان برنده شدن خودش وجود داشته باشد؟

 

·    مگر اینکه پخمه و خل و بی مخ باشد.

 

·    از این رو باید در زمینه تأمل راجع به جایزه شتابزده نباشم.

·    تا اینکه جایزه دهی در مدرسه ما بالاخره پایان یابد.

 

*****

 

·    اخیرا، وقتی که در دیکته، نمره بیست گرفتم، اونو گفت که من بهترین دختر مدرسه ام.

 

·    یادم است که با خود گفتم:

·    «چه خوب، که من بهتر از همه دخترهای مدرسه هستم.»

 

·    اما اونو بلافاصله اضافه کرد، که من فقط به لحاظ مغز بهتر از همه دخترها هستم.

 

·    لحن تمسخرآمیزی داشت.

 

·    من بلافاصله پودینگ پیچ در پیچی را در برابر خود دیدم و اندیشیدم که داشتن بهترین مغز به چه دردم می خورد.

·    و فراموش کردم که با این چیز عجیب و غریب  می توان اندیشید و ارزشمندی مغز نیز همین است.

 

·    و وقتی اونو شروع به وصف دهن بزرگ من کرد، دلم می خواست که دهن بزرگم را با دهن کوچکتری و مغز اندیشنده ام را با مغز کودنی تعویض کنم.

 

·    با مغز کودن آدم نمی تواند در باره هر چیزی باندیشد.

·    ولی می تواند دوست خوبی برای پسرها باشد.

 

·    پسرها ـ برخلاف دخترها ـ تحمل داشتن چیزی را برای دخترها ندارند.

·    آنها طبیعی و عادی نمی دانند، وقتی که دختری در چیزی بهتر از آنها ست.

 

·    اگر احیانا دختری در چیزی بهتر از آنها باشد، بلافاصله شروع می کنند به انتقاد از ظاهر او.

·    دخترها برای دوست شدن با پسرها باید خود را خرتر از ان که هستند، نشان دهند.

 

·    من هم قبلا همین کار را می کردم.

 

·    ولی اکنون دیگر نه.

 

·    حالا دلم می خواهد که جایزه را تنها به قصد سرکوفت زدن بر اونو دریافت کنم.

 

·    یعنی بیشتر بر ضد اونو تا برای خویشتن خویش.

 

 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر