۱۳۹۹ مهر ۲۷, یکشنبه

قصه های کودکان از جینا روک پاکو (۷)

 

 

جینا روک پاکو  

(۱۹۳۱)

برگردان

میم حجری 


قصه گربه ها

 

۶

گربه بندر

 

·    گربه نره در منطقه بندر شهر بزرگ زندگی می کرد.

 

·    گربه نره اسم نداشت و یکه و تنها بود.

 

·    سالها قبل، اما وضع او از قراری دیگر بود.

·    او به آدم ها تعلق داشت.

·    آدم ها به او غذا می دادند و نوازشش می کردند.

·    اما بعد او را از خود رانده بودند.

 

·    گربه نره گلدانی را شکسته بود.

 

·    آن زمان، گربه نره کوچولو بود.

 

·    او بازی کرده بود و گلدان افتاده بود و شکسته بود.

 

·    بعد مدت ها جلوی خانه نشسته بود و نالیده بود.

·    او نتوانسته بود بفهمد، ولی آدم ها دیگر در به روی او باز نکرده بودند.

 

*****

 

·    گربه نره پرید روی جعبه ای و خمیازه کشید.

 

·    در این زمان در بندر خبری نبود.

 

·    ماه لاغر و باریک در آسمان ایستاده بود.

 

·    خفاش ها می خواستند، شکارش کنند.

 

·    در آن پشت پشت ها سگی زمین را بو می کرد و  ول می گشت.

 

·    سگ به حوادث دور و برش بی اعتنا بود.

 

·    گربه نره هنوز کوچولو بود.

 

·    لاغر بود، اما ماهیچه هایش در زیر موهای سیاه ـ سپیدش قوی بودند.

 

·    کور بودن یکی از دو چشمش برایش مسئله ای نبود.

 

·    علاوه بر این، برای او مسئله ای نبود، که نصف گوش راستش و تکه ای از دمش کنده شده بود.

 

·    مگر چی می شود؟

 

·    قدیم ها، وقتی که این حادثه اتفاق افتاد، برایش دردناک بود.

·    مدت ها طول کشید، تا اینکه او درس مقاومت آموخت.

 

·    در بندر گربه نره های مسن تری بودند و می کوشیدند تا او را از پا در آورند.

 

·    قدیم ها ـ گاهی اوقات ـ خواب انسان ها را هم می دید.

 

·    اما اکنون دیگر از این خبرها نیست.

 

·    آره.

·    بعضی اوقات وقتی آدم ها غذائی به او می دهند، قبول می کند.

·    اما وقتی دست به سوی او دراز می کند، امتناع به خرج می دهد.

 

*****

·    گربه نره دهندره کرد.

 

·    دندان های شکارش تیز و سپید بودند.

 

·    بعد خود را نظافت و تر و تمیز کرد.

 

·    تصمیم داشت سری به رستوران ها بزند و ببیند که آشغال ها در چه حالند.

 

·    بعد می خواست به دیدن گربه کوچولوئی برود که دوستش داشت.

 

·    خمیازه ای بلند کشید و نرمشی غول آسا کرد.

 

·    خوشدل و خشنود بود.

 

پایان 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر