۱۳۹۹ مهر ۱۸, جمعه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۴۵)



میم حجری

 

۲۱۶

سنگ سخنگو

 

دانی که چرا صحبت خود با تو نگویم ؟

 لاشی صفتی طاقت اَسرار نداری!

 

سگ سخن جو

 

صحبت

که

به معنی اسرار نیست.

لاشی 

هم 

که 

به معنی دهن لق نیست.

صحبت به معنی گفت و گو، همنشینی و غیره است

و

لاشی به معنی نامرد، بدذات و غیره

است.

این بیت شعر

را

 یک میلیون علاف در فضای مجازی منتشر کرده اند

و

احدی به بند تنبانی بودنش پی نبرده است.

به کجای این طویله می توان آویخت پالان را؟

 

۲۱۷

سنگ سخنگو

 

با اینکه فوت کرده ولی هنوزم صدا و آهنگهاش رو دوست ندارم
 روحش شاد  شجریان

 

سگ سخن جو 


من ـ زور؟

 

حیات و ممات خواننده

چه ربطی به خوش آمدن و خوش نیامدن تو از صدایش دارد؟

آهنگ هایش هم که از خودش نیستند.

 

۲۱۸

سنگ سخنگو


واسه دیت اول 

گفت: 

«سر خیابونتونم»

 

 گفتم:

«نمیتونم تا اونجا پیاده بیام.»

 

گفت:

«چرا چیزی شده؟»

 

گفتم:

 «یکم خوب نیستم

(ضعف بعد از کرونا)»

 

 فکر کرد پریودم، پیچوند رفت.

 

سگ سخن جو


زنان شان چنینند ایرانیان

این قضیه تو

واقعا

(یعنی بدون ذره ای تعارف و تعریف و تحسین)

شاهکار

است.

هیچ خبر داری که جامعه شناس طنزپرداز رشگ انگیزی هستی؟


۲۱۹

سنگ سخنگو


حس میکنم

 ما تنها دلخوشی مونو از دست دادیم.  

شجريان


سگ سخن جو


خود شجریان مگر تنها دلخوشی سکنه جماران بود؟

مثال:

دلخوشی حاجی نجفی میترا بود که حسابش را در حمام هتل خانه رسید و نه ممدرضا.

فقط ترانه و صدای شجریان می تواند تنها دلخوشی کسی باشد

که

حتی

نجفی

قادر به کفن و دفن شان نمی شود.


۲۲۰

سنگ سخنگو


یکی بیاد اشک‌های مادرم رو جمع کنه... مرید و عاشق  شجریان.
 میگه دیگه چطور شب‌ها با صداش بخوابم و صبح‌ها با صداش صبحانه آماده کنم.
تحمل هر چیزی رو دارم بجز اشک‌های مادرم.
 

سگ سخن جو


مگه مادرت عاشق خود ممدرضا بود؟
میراث هنری ممد رضا را که با او به گور نسپرده اند.

ربنای ممدرضا را جانیان جماران همین امروز ستوده اند. 

 

ادامه دارد. 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر