۱۳۹۲ اردیبهشت ۵, پنجشنبه

هماندیشی با حریفی دیگر (2)

از بحث اما گریزی نیست.
مرزبندی انسان با جانور در همین کردوکار  است.
«اگر گاوها با هم بحث می کردند، کشتارگاه ها تعطیل می شدند.»  (برتولت برشت) 

حریف 
سـردرگـمـی ِ زنــان ِ ایــرانــی 

قــبـل از ازدواج :
پدر : «برو خونه شوهرت هر غلطی خواستی بکن!» 
بــعـد از ازدواج : 
شوهر : «فــِـک کردی خونه باباته هر غلطی خواستی بکنی؟»  
لطفاً مسـئــولین رسیدگی کنن ...  
پس ما کجا و کــِــی غلطامونو بکنیم ؟!!؟

حریف  
قــبـل از ازدواج
پدر:
«برو خونه شوهرت هر غلطی خواستی بکن!»

·        شاید مهمترین و دشوارترین وظیفه روشنگری علمی و انقلابی، سوق دادن توده ها به دیدن آنچه که می بینند، ولی نمی بینند، باشد.

·        منظور از این سخن چیست؟
·        مگر می توان چیزی را دید و علیرغم آن، ندید؟

1


·        در نمایشنامه برتولت برشت، تحت عنوان «گالیله»، چالش فکری میان گالیله و شاگرد خوداندیش و خودمختار و رو دار او تشریح می شود:
·        گالیله ادعا می کند که بکمک دوربین خویش، حرکت سیاره ها را به چشم خویش دیده است.
·        این که تازه مسئله ای نیست.
·        گردش سیاره ها که به بنی بشر ربطی ندارد.

2

·        مسئله دست و پاگیر این است که گالیله در کشف موسوم به «حرکت سیاره ها» توقف نمی کند و درجا نمی زند.
·        بلکه پا فراتر می نهد و از مرحله شناخت حسی (یعنی از مرحله دیدن حرکت سیاره ها به چشم خویش) به مرحله شناخت نظری می گذرد و بنا بر قوانین تفکر علمی اعلام می دارد که زمین هم در حرکت است.

·        چرا و به چه دلیل؟

3

·         دلیل گالیله همان دلیل سقراط جهان باستان است:
·        «انسان فانی است.
·        سقراط هم انسان است.
·        بنابرین، سقراط هم فانی است!»

4
·        به زبان سقراط:
·        «سیاره ها نه ساکن، بلکه متحرک اند.
·        زمین هم سیاره ای است.
·        بنابرین، زمین هم در حرکت است و نه در سکون!»

·        فاجعه هم همین جا ست.

·        چون بنا بر ادعای انجیل (کتاب مقدس مسیحیت) زمین مرکز جهان است و ساکن است.
·        و این خورشید است که دور زمین می چرخد.

5

·        ادعای انجیل برای عقل سالم بشری هزاران بار مقبولتر از ادعای گالیله بخت برگشته است:
·        همه ـ همه روزه ـ می بینند که زمین ساکن است و خورشید بسان عاشقی دور سرش می چرخد و قربان صدقه اش می رود.
·        همه روزه از شرق طلوع می کند و در غرب غروب.
·        ضمنا همه با شناخت حسی خویش درمی یابند که زمین ساکن است.

·        دلیل هم دارند:
·        مگر می شود کسی روی زمین همزمان چرخان به دور خویش و به دور خورشید راه برود و زمین نخورد؟

6

·        وقتی گفته می شود که با طناب شناخت حسی و شناخت تجربی نمی توان به چاه شناخت اندر شد و سالم و سلامت بیرون آمد، منظور همین است.
·        شناخت حسی در وحدت با شناخت عقلی و شناخت تجربی در وحدت با شناخت نظری رهگشا ست و نه به تنهائی.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک حسی ـ عقلی (سنسوئال ـ راسیونال) و دیالک تیک تجربی ـ نظری (امپیریکی ـ تئوریکی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

7

·        گالیله قبل از هر کس، شاگرد خود را جلوی دوربین می نشاند و گردش شورانگیز سیاره ها را نشانش می دهد و استنتاج نهائی خود را با او در میان می گذارد.

·        شاگرد فسقلی رو دار  با صراحت تام و تمام اعلام می دارد:
·        «من می بینم که زمین ساکن است و نمی گردد.»

·        گلیله فقط همین واکنش را انتظار نداشت.
·        از این رو داد می زند:
·        «نه.
·        تو نمی بینی.
·        تو فقط زل می زنی.
·        تفاوت زل زدن با دیدن از زمین تا کهکشان است.»
·        (نقل به مضمون)

8
قــبـل از ازدواج
پدر:
«برو خونه شوهرت هر غلطی خواستی بکن!»

·        در این شاهکلام پدر خطاب به دختر، حقایق امور تلخ تر از زهری در تپش مدام است.

·        اما کدام حقایق امور؟

·        برای کشف این حقایق امور به هماندیشی (به تضارب فکری، به چالش نظری) نیاز مبرم است.

·        اگر کسی دلیلی بر این طرز تفکر پدر داشت، بهتر است که دستگیر ما باشد.
·        یعنی زحمت خوداندیشی و ضمنا ابراز نظر به خود دهد تا شناخت همه جوانب مسئله تسهیل شود.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر