۱۳۹۲ فروردین ۲۶, دوشنبه

آموزش تئوری رهائی نهائی (14 )

پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
 شین میم شین

مختصری راجع به «عدالت در تقسیم ثروت اجتماعی»

·        روی آوری اخلاقی، مذهبی و عاطفی به سوسیالیسم، از تقسیم ناعادلانهً ثروت اجتماعی در جوامع طبقاتی ناشی می شود.

·        ضرب المثل معروف انجیل، که «گذشتن شتر از سوراخ سوزن، آسانتر از ورود ثروتمند به بهشت است» و گفتار دیداخه (5 ـ 2) نیز که «حامیان پولداران، گنهکارانند!»، حاکی از این واقعیت امر است، که ثروتمندان، ثروت شخصی خود را از طرق نامشروع و ناعادلانه گرد کرده اند.

·         ولی آنها به علت واقعی استثمار، که نه در عدم رعایت موازین اخلاقی از سوی غارتگران، بلکه در سیستم شیوهً تولید سرمایه داری نهفته است، دست نمی زنند.

·        هر استراتژی تقسیم ثروت، که لغو شیوهً تولید سرمایه داری و مالکیت خصوصی بر وسایل تولید را هدف خود قرار ندهند، فقط در حد تعدیل عوارض بی عدالتی در جا خواهد زد و منجر به محو علل اختلال در فونکسیون های اجتماعی نخواهند شد.

·         تقسیم عادلانهً ثروت، اما در نتیجه سازماندهی اجتماعی متناسب با فونکسیون کار و همزیستی انسان ها امکان پذیر می گردد.
·        مسلم است که معیار تقسیم عادلانه ثروت، متناسب با سطح توسعه مناسبات تولیدی تغییر می یابد:
·         استعداد، راندمان کار و خودآگاهی می توانند معیار تقسیم عادلانهً ثروت اجتماعی باشند و تصمیمگیری در بارهً  چند و چون آن، نه وابسته به میل این و آن، بلکه با توجه به سطح توسعه نیروهای مولده خواهد بود.

·         تنها شیوه تقسیمی مقبول خواهد بود، که بقای انسان ها و پیشرفت آنها در غلبه بر جبر خارجی (اوضاع طبیعی و روابط حاکمیت)  را در مد نظر قرار دهد.
·         جامعهً بورژوائی، این وظایف را در زمان خود جامهً عمل پوشانده است.
·         مالکیت خصوصی و تشکیل سرمایه و تقسیم ناعادلانهً ثروت اجتماعی می توانست برای تسریع توسعه تمدن بشری و ارتقای سطح زندگی مادی مردم قابل توجیه باشد.

·        مارکس و انگلس موفقیت های مناسبات تولیدی سرمایه داری را بدون چون و چرا برسمیت می شناسند.
·        آنها مثل منادیان اخلاق، از بی عدالتی ها و نابرابری های آن، که خاص همهً جوامع طبقاتی بوده، صحبت نمی کنند، بلکه به ضرورت آنها در روند توسعه تاریخی شیوه های تولیدی اشاره می کنند.

·        انباشت سرمایه و حرکت سرمایه، بر طبق قانونمندی های خاص خویش و مستقل از خواست، اهداف و مقاصد سرمایه داران منفرد، امید و انتظار تحقق تقسیم عادلانه در چارچوب سیستم سرمایه داری را نقش بر آب می سازد.
·         اوتوماتیسم انباشت و تمرکز سرمایه را نه بکمک موعظه های اخلاقی و نه با اتکا بر استراتژی های سیاسی تقسیم ثروت، نمی توان سد کرد.
·        گرایش تاریخی انباشت سرمایه، عبارت است از تبدیل وسایل تولیدی فردی و پراکنده به وسایل تولیدی متمرکز اجتماعی. 
·         به عبارت دیگر تبدیل مالکیت خرد افراد بیشمار، به مالکیت کلان افراد انگشت شمار، یعنی گرفتن زمین، املاک، مواد غذائی و ابزار کار از دست تودهً انبوه مردم.
·        این سلب مالکیت از توده ها به حکم قوانین درونی جامعهً بورژوائی، به حکم شیوهً تولید سرمایه داری و به حکم تمرکز سرمایه صورت می گیرد.
·        از این روست که ما در «مانیفست حزب کمونیست» می خوانیم:
«کمونیست ها می توانند تئوری خود را در یک جمله خلاصه کنند:
برچیدن بساط مالکیت خصوصی!»

ادامه دارد


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر