۱۳۹۲ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

مکثی و بحثی روی کلمات قصار این و آن (140)

 نوام چامسکی (1928)
استاد دانشگاه زبان شناسی در امریکا
آنارشیست 
سرچشمه:
صفحه فیس بوک ناهید
همیشه در سازش با قدرت سود و منافعی وجود دارد و در مبارزه با قدرت ضررهایی کلان و برای حفظ صداقت و شرافت هزینه هایی گزاف.
اما چون در طول تاریخ بسیاری از مردم در مقابل وسوسه سود سازگاری با قدرت مقاومت کرده اند و هزینه های گزاف برای صداقت پرداخته اند، انسانیت قادر بوده است که به سطح بالاتری از حیات خود حرکت کند - آرام آرام و دردناک با عقب نشینی های متعدد اما پیشرفتی بی خطا در طول زمان.
  نوام چامسکی
سرچشمه:
صفحه فیس بوک ناهید

نوام چامسکی
همیشه در سازش با قدرت سود و منافعی وجود دارد

·        فرمولبندی این حکم از سوی نوام چامسکی قابل تأمل است.
·        برای درک صحت و سقم این فرمولبندی به مفاهیم این حکم نظری می افکنیم:
·        «سازش با قدرت» و «منافع»

1
همیشه در سازش با قدرت سود و منافعی وجود دارد.

·        نوام چامسکی در این حکم، دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی را به شکل دیالک تیک منافع و موضعگیری سیاسی بسط و تعمیم می دهند.
·        دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی (از عرصه ماتریالیسم تاریخی) بسط و تعمیم دیالک تیک وجود و شعور و یا ماده و روح (از عرصه ماتریالیسم دیالک تیکی) است.

·        در این دیالک تیک نقش تعیین کننده در تحلیل نهائی از آن وجود اجتماعی است.
·        مثلا انسان ها بسته به وجود اجتماعی خود، یعنی بسته به رابطه خود با وسایل تولید و نقش خود در تولید اجتماعی، یعنی بسته به پایگاه طبقاتی خود، یعنی بسته به اینکه مثلا برده اند و یا برده دار، رعیت اند و یا ارباب فئودال، پرولتر اند و یا بورژوا و یا خرده بورژوا، شعور اجتماعی معینی را خواه و ناخواه کسب می کنند و نتیجتا موضع سیاسی معینی را اتخاذ می کنند، یعنی در سنگر سیاسی عینی معینی قرار می گیرند.

2
همیشه در سازش با قدرت سود و منافعی وجود دارد

·        بنابرین، می توان گفت که انسان ها بسته به منافع عینی و طبقاتی خود (وجود اجتماعی خود) موضع سیاسی می گیرند.
·        (یعنی شعور اجتماعی معینی را نمایندگی می کنند و در صدد عملی ساختن اهداف متناسب با آن برمی آیند.)
·        اکنون می توان وارونه اندیشی و وارونه نمائی و عوامفریبی نوام چامسکی را بهتر دید:
·        بنظر ایشان، اگر برده به عنوان مثال با طبقه حاکمه برده دار موضع سازش بگیرد، همیشه به نفع او خواهد بود.

3
·        سوبژکتیویسم همین است، دیگر.
·        طرف اصلا به شرایط عینی و به مناسبات طبقاتی عینی و  مستقل از هوس و میل انسان ها توجهی ندارد.
·        ایشان احتمالا قیاس به نفس می کنند.

·        یکی از کوره راه های سوبژکتیویسم هم قیاس به نفس است.
·        مثلا ایشان به عنوان پروفسور دانشگاه، خود را در نظر می گیرند که اگر با انحصارات سرمایه داری، یعنی با طبقه حاکمه سازش کنند، نان شان در روغن است.
·         و بعد بلافاصله به این نتیجه می رسند که اگر هر کس ـ بی اعتنا به پایگاه طبقاتی خود ـ با طبقه حاکمه سازش کند، نان او هم در روغن خواهد بود.

4

·        این بدان معنی است که موضع سیاسی انسان ها نسبت به طبقه حاکمه، نه بطور اوبژکتیف (عینی) و ضرور، بلکه بطور سوبژکتیف و تصادفی و دلبخواهی تعیین می شود.
·        اگر کسی چند روزی در کارخانه ای و یا شرکتی حتی در متروپول های سرمایه داری کار کند، به بی پایه بودن این چرند چامسکی پی می برد.
·        سازش کارگران با کارفرما پیشکش پروفسور.
·        اگر کارگران لحظه ای از مبارزه طبقاتی در فرم های مختلف آن دست بردارند، بیدرنگ ساعات کارشان افزایش می یابد و میزان دستمزدشان کاهش.

5

·        سازش کارگر با کارفرما عملا معنائی جز سقوط کارگر تا درجه رعیت و یا حتی برده نخواهد داشت.
·        کارگر خود به تجربه و بنا بر غریزه طبقاتی خود می داند که با لیس زدن چکمه های کارفرما نانش در روغن نخواهد بود، بلکه زنجیرهای وابستگی و بردگی اش مستحکمتر و سفره اش خالی تر خواهد گشت.

6

·        شعور خاصی برای درک این حقیقت عینی حی و حاضر در جهان لازم نیست.
·        با شکست سوسیالیسم، یعنی با ختم مبارزه طبقاتی کار سازمان یافته با سرمایه، بطرزی برق آسا فاتحه بلندی بر دولت اجتماعی در کشورهای متروپول سرمایه داری نیز خوانده شد و همه خدمات مصلحتی دولتی یا کاهش یافتند و یا بکلی حذف شدند.
·        بررسی تجربی این مسائل دشوار نیست.
·        اگر امروزه کارگری مثلا در آلمان بخواهد دندان مصنوعی بگذارد، علیرغم بیمه بودن و علیرغم سودهای میلیاردی شرکت های بیمه تندرستی، باید نصف مخارج مربوطه را از جیب خالی خود بپردازد که بر چندین هزار یورو بالغ خواهد بود.
·        قیمت مواد غذائی و غیره بطرز سرسام آوری افزایش یافته است.
·        معلوم نیست که پروفسور با تکیه بر کدامین فاکت ها و مدارک عینی و تجربی ادعا می کنند که سازش مثلا کارگر با طبقه حاکمه همیشه به نفع او خواهد بود.

7

·        مسئله دیگر بیگانگی مطلق پروفسور با مناسبات طبقاتی واقعا موجود در جوامع سرمایه داری است.
·        بورژوازی طبقات مولد وزحمتکش را اصلا آدم حساب نمی کند که بسته به سازش طلبی آنها بند کیسه خود را باز کند و بر منافع خویش چشم پوشی کند.
·        چنین چیزی در خصلت هیچ موجود انگلی وجود ندارد.

8

·        دلیل این حقیقت امر نیز در عینی بودن روندها ست.
·        مبارزه مرگ و زندگی در جامعه طبقاتی فقط میان دو طبقه اصلی نیست.
·        درد هم همین جا ست.
·        مبارزه بی وقفه ای میان اعضای خود طبقه حاکمه از سوئی و میان اعضای خود طبقه کارگر از سوی دیگر نیز در جریان است.
·        کمترین غفلت طبقات انگل به خانه خرابی مطلق خود آنها منجر خواهد شد و دار و ندارشان از سوی انگل های قوی تر مصادره خواهد گشت.
·        از این رو، هر عضو طبقه حاکمه سودائی جز کسب حداکثر سود در سر ندارد و این عملا به معنی چپاول بی رحمانه نان از سفره توده های مولد و زحمتکش است.
·        تئوری سازش طبقاتی اگر به نیت عوامفریبی نباشد، توهمی بیش نیست.
·        مبارزه طبقاتی همانقدر عینی است که خود طبقات.
·        امروزه وضع تراژیک تکان دهنده در جوامع بشری حکمفرما ست.
·        کارگران زیر فشار روز افزون سرمایه، چه بسا نان از سفره همدیگر می قاپند.
·        در کارخانه ها بخشی از کارگران به امید حفظ محل کار خود، به خبرچینی برای کارفرما دست می زنند و همکاران خود را چه بسا بیکار و خانه خراب می سازند.
·        یعنی به همین توهم اشاعه داده شده از سوی چامسکی ها امید می بندند.
·        ما آزموده ایم در این عرصه بخت خویش.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر