۱۳۹۲ فروردین ۲۸, چهارشنبه

آموزش تئوری رهائی نهائی (17 )

 پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
 شین میم شین

انسان و طبیعت

·        برای برنامه ریزی در عصر انقلاب علمی و فنی، نمی توان و نباید فقط به برنامه ریزی پژوهش و تحقیق به قصد غلبه بر طبیعت و برای بخدمت گرفتن آن اکتفا کرد، بلکه باید حفظ و حراست و تجدید هر چه بیشتر شرایط طبیعی در سیارهً زمین محتوای برنامه ریزی را تشکیل دهد.
·         
·         در قرن نوزدهم، وقتی که کارل مارکس، نقد اقتصاد سیاسی را بمثابه یک علم، جامهً عمل می پوشاند، تخریب محیط زیست هنوز معضلی تلقی می شد که می بایستی در آینده ای دور در جوامع صنعتی انتظارش را داشت.
·        مارکس و انگلس بدون اینکه این مساًله را به عنوان نگرانی اصلی زمان خود قلمداد کنند، بدان اشاره می کنند.
·         
·        این وضعیت به سبب چپاول لگام گسیختهً منابع و ذخایر طبیعی، که بنا بر سود جوئی بی حد و مرز کاپیتالیستی صورت می گیرد، بطور بنیادی دگرگون شده است.
·         
·        علیرغم اینکه لنین، در مراحل آغازین ساختمان جامعهً سوسیالیستی در اتحاد جماهیر شوروی، توجه جدی به حفظ محیط زیست را توصیه می کند، بعدها و بویژه درسال های دههً هفتاد، دولت های سوسیالیستی، در مسابقه صنعتی و نظامی با سرمایه داری، توسعه اقتصادی را بطور دم افزونی، بر حفظ محیط زیست ترجیح می دهند.
·         
·         امروزه علاوه بر تجاوزگری امپریالیستی و بی خانمان شدن روزافزون مردم به سبب غارت و فشار و سرکوب و ستم، تخریب محیط زیست سومین خطر بزرگ ناشی از سیستم کاپیتالیستی است.
·         
·         سه مساًلهً همتراز مربوط به بقای نوع بشر بطور کلی به شرح زیرند 
:
1
  مساًلهً صلح
2
  مساًلهً تاًمین اجتماعی
3
مساًلهً محیط زیست

 به قول مارکس، جذب و دفع میان انسان و طبیعت شالودهً روند اجتماعی را تشکیل می دهد.
  تخریب سودجویانهً طبیعت، شرایط مادی این جذب و دفع را از بین می برد.

 «تخریب شرایط طبیعی جذب و دفع که به مثابه قانون تنظیمگر تولید اجتماعی محسوب می شود ـ همزمان ـ آن را بطور سیستماتیک به پذیرش فرم کاملا متناسب با توسعه بشری وا می دارد.»

ادامه دارد

http://hadgarie.blogspot.de/2011/07/17_27.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر