۱۳۹۲ اردیبهشت ۶, جمعه

ارزشداوری (3)

پروفسور دکتر ولفگانگ ایشهورن
برگردان شین میم شین

I
طبقه بندی جنبه های مربوطه
 ادامه
  
·        ارزشگذاری ها، آماجگذاری ها و غیره در کلیه کردوکارهای علمی در موارد زیر مؤثر واقع می شوند:
·         
1

·        در انتخاب اوبژکت های (موضوعات) بررسی و پژوهش.

2

·        در تصویرسازی از تجارب امپیریکی بر الواح مفهومی.

3
·        در توضیح تئوریکی پیوندها.

4
·        در گزینش مدلی از انبوهه مدل های رقیب.

5
·        در بسیج قوای درونی دانشمندان.
6

·        بویژه در همکاری علم و عمل (پراتیک)، دم به دم از اهمیت چشمگیرتری برخوردار می شود.

7
·        در استفاده عملی از معارف نظری (تئوریکی)

تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم»

الف

·        تز مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» فقط به درد تحریف  مسائل معرفتی ـ نظری و جهان بینانه در کار علمی می خورد و نه به درد حل آنها.

ب

·        اما قبل از همه باید تأکید داشت که این مسئله معرفتی ـ نظری به هیچوجه محتوای تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» را تشکیل نمی دهد.
·        بلکه برعکس!
·        در پشت سر این تز اصولا یک طرح اجتماعی غیرعلمی، سوبژکتیویستی، ضد کارگری و ضد سوسیالیستی پنهان شده است:
1

الف

·        تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» در وهله اول، با انکار مناسبات اجتماعی مادی و تعین مندی مادی پدیده های اجتماعی در پیوند است.

·        مراجعه کنید به دترمینیسم (تعین مندی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب

·        از این رو، کلیه مقولاتی که نتیجه ی تجزیه و تحلیل توسعه و تکامل اجتماعی واقعی اند، (مثلا مفاهیم «مبارزه طبقاتی»، «پیشرفت» و غیره) بمثابه «ارزشداوری های» غیرقابل اثبات جا زده می شوند.

ت

·        در حقیقت، تنها برسمیت شناسی تعین مندی مادی پدیده ها و روندهای اجتماعی و تجزیه و تحلیل آنها بر پایه ماتریالیسم تاریخی می تواند بنیانی برای بررسی عینی و عاری از پیشداوری های بورژوائی و سوبژکتیویستی واقعیت اجتماعی تشکیل دهد.
2

الف

·        ثانیا تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» ادعا می کند که ارزشگذاری ها، فرامین، اهداف، ایدئال های اخلاقی و غیره را نمی توان مورد انتقاد علمی قرار داد و اثبات کرد.

ب

·        سردمداران این تز ارزشگذاری ها، فرامین، اهداف، ایدئال های اخلاقی و غیره را به شیوه ایدئالیستی، ناشی از میل و هوس دلبخواهی فردی و سوبژکتیف تلقی می کنند.

ت

·        مثلا بنظر ماکس وبر، دعوا بر سر تفاسیر مختلف از محتوای عدالت طلبی را هرگز نمی توان بکمک تئوری اجتماعی علمی حل و فصل کرد.

پ

·        در حقیقت، تنها تئوری ماتریالیستی ـ تاریخی است که می تواند مشروطیت و مؤثریت اجتماعی رئال (واقعی) پدیده های ایدئولوژیکی را مورد بررسی قرار دهد، هدفگذاری ها، ارزشگذاری ها و غیره را هم مورد مطالعه و بررسی  خالی از پیشداوری قرار دهد و هم به تیغ انتقاد علمی ـ تاریخی بسپارد و در صورتی که آنها به یک ایدئولوژی انقلابی تعلق داشته باشند، به اثبات علمی ـ تاریخی آنها نایل آید.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر