۱۳۹۲ فروردین ۲۷, سه‌شنبه

استه تیک (زیبائی شناسی) (15)

درخت آرزو
اثری از حسین رزاقی
 
پروفسور دکتر ویلهلم گیروس
برگردان شین میم شین

استه تیک مارکسیستی ـ لنینیستی

کارل مارکس (1818 ـ 1883)
فریدریش انگلس (1820 ـ 1894)
ولادیمیر ایلیچ لنین (1870 ـ  1924) 

  
·        اما تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی عام، توضیحات خاص مارکس و انگلس و لنین و مرینگ و غیره و مصوبات احزاب کمونیستی ـ بر عکس تمامی استه تیک ماقبل مارکسیستی ـ سیستم منسجمی از نگرش ها راجع به ماهیت فعالیت استه تیکی جامعه عرضه می کنند و هر کدام از این نگرش ها حاوی مسائل بیشمار اند و ضمنا محتاج توضیحات بیشترند.

1

·        مارکس و انگلس فعالیت استه تیکی انسان را به مثابه رابطه عام انسان با واقعیت عینی نلقی می کنند، که فقط به هنرهای تجسمی (رقص و شعر و موسیقی و نقاشی و غیره) محدود نمی شود.

2

·        فعالیت استه تیکی انسان بنظر مارکس و انگلس بر کلیه عرصه های واقعیت عینی تأثیر می گذارد و در آن مجموعه حواس، استعدادها و توانائی های انسانی سهیم اند.

3

·        مارکس و انگلس رابطه استه تیکی انسان را به مثابه عنصر ماهیت نوعی انسان و بحش ضرور روند زندگی می دانند.

4

·        به قول مارکس و انگلس، «عامیت انسانی عملا در عامیتی نمودار می گردد که تمامت طبیعت را به جسم غیرارگانیکی مبدل می سازد.
5

·        طبیعت جسم انسان را تشکیل می دهد و انسان برای نجات از مرگ باید با آن در روندی پیوسته و لاینقطع بماند.

6

·        پیوند حیات فیزیکی و روحی انسان با طبیعت بدان معنی است که طبیعت با خویشتن خویش در پیوند است.
·        برای اینکه انسان نیز جزئی از طبیعت است.

7

·        به همین دلیل، جمادات، نباتات، جانوران و هوا بلحاظ نظری، اجزای شعور بشری اند، مثلا به مثابه آثار هنری.»

8

·        انسان نه تنها با آفریده های (آثار) خود رابطه استه تیکی دارد، بلکه با طبیعت نیز.

9

·        بنظر مارکس، زندگی نوعی انسان را زندگی تولیدی او تشکیل می دهد، زندگی ئی که زندگی ساز است.

10

·        این بدان معنی است که فعالیت استه تیکی در زندگی تولیدی نیز مؤثر واقع می شود.

11

·        برای اینکه تولید عملی جهان شیئی (مادی)، یعنی کار بر روی طبیعت بی جان (غیرارگانیکی)، اثبات وجود انسان به مثابه موجود نوعی آگاهی است.

الف

·        «جانور، تنها بنا بر نوعی که بدان تعلق دارد و بنا بر حوایج نوع خود سمتگیری می کند.

ب

·        انسان اما بنا بر نوعی که می تواند تولید کند و بنا بر اعمال معیار ذاتی خود به اشیائی که در همه جا تولید می کند، سمتگیری می کند.

ت

·        انسان از این رو، بنا بر قوانین زیبائی سمتگیری می کند.»
·        (مکمل. ص 1)

12
 
·        فعالیت  استه تیکی انسان ازعوامل زیر نشئت می گیرد و در آنها نمودار می گردد:

الف

·        اولا از تأثیر متقابل میان دستاوردهای معرفتی (شعورین) و جامه عمل پوشاندن به آنها نشئت می گیرد.

ب

·        ثانیا در هنرهای تجسمی (رقص، موسیقی، تئاتر، شعر و غیره) نمودار می گردد.

·        بسیاری از نظریه پردازان ـ به غلط ـ فقط این جنبه را قبول دارند و همین را مطلق می کنند.

ت

·        ثالثا در کلیه حوزه های تولیدی کنش انسانی نمودار می گردد که به شرح زیرند:

1

·        در فرم دادن به طبیعت (تشکیل کشتزارها، چمنزارها، گلستان ها، بوستان ها و غیره)  

2
·        در فرم دادن به شهرها و روستاها

3
·        در فرم دادن به وسایل نقلیه 
4
·        در فرم دادن به لباس ها، کفش ها و غیره

5

·        در فرم دادن به ابزارها، ماشین آلات، دستگاه ها و غیره  

6
·        در تعیین فرم و استیل زندگی

7
·        در فرم دادن به آماج های زندگی  

8
·        در فرم دادن به اندام  
9
·        در فرم دادن به حرکت  
10
·        در فرم دادن به اعیاد، تعزیه ها، مراسم و غیره  

11
·        در فرم دادن به زندگی روزمره

·        تاریخ جامعه بشری از اوایل نشو و نمای فرهنگ بشری حاکی از آن است که اصول فرم استه تیکی، ذاتی کار بوده است.

1

·        از این رو، راجع به تز پله خانوف، مبنی بر اینکه «انسان اشیاء و پدیده ها را نخست از نقطه نظر مفیدیت آنها مورد توجه قرار می دهد و بعدها به نسبت مفیدیت شان بلحاظ استه تیکی درجه بندی می کند»، میان مارکسیست ها اختلاف نظر وجود دارد.

2

·        در جامعه سرمایه داری، حوایج بشر نسبت به فرم استه تیکی بندرت در نظر گرفته می شود.

3

·        در جامعه سرمایه داری، فرم استه تیکی عمدتا بنا بر علایق و منافع طبقه حاکمه تشکیل می شود و تأملاتی در آن مسلط اند که آماج شان کسب حداکثر سود است.

4

·        تخریب هیئت استه تیکی شهرها ـ مثلا من هاتان و منچستر و غیره ـ و تولید انبوه زباله های ادبی، هنری و فرهنگی مضر و زیانبار برای توده های مولد و زحمتکش به همین دلیل است.

5

·        فرم بخشی برنامه ریزی شده ی مبتنی بر «قوانین زیبائی» در کلیه حوزه های زندگی به ماهیت سوسیالیسم تعلق دارد.
·        (مصوبات شورای دولتی آلمان دموکراتیک. 30 نوامبر 1967)

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر