۱۳۹۲ فروردین ۲۶, دوشنبه

استه تیک (زیبائی شناسی) (14)

اثری از حسین رزاقی
پروفسور دکتر ویلهلم گیروس
برگردان شین میم شین

گئورگ لوکاچ
 گئورگ لوکاچ (1885 ـ 1971)
فیلسوف، منتقد ادبی مجارستانی
لوکاچ، ارنست بلوخ، کارل کرش و گرامشی را نوسازان فلسفه و تئوری مارکسیسم در نیمه اول قرن بیستم می نامند.
آثار او:
تاریخ و شعور طبقاتی
روح و فرم
تئوری رمان
اگزیستانسیالیسم و مارکسیسم
تخریب خرد
اونتولوژی و مارکس
استه تیک

·        استه تیک گئورگ لوکاچ (1964) معیار ارزشی استه تیکی خاص (زیبائی) را انکار می کند و درست همانند هگل، میان استه تیک و تئوری هنر علامت تساوی می گذارد.

·        مراجعه کنید به تئوری هنر در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.

1

·        لوکاچ رابطه استه تیکی را نه به مثابه پراتیک حسی (احساسی) سوبژکت بشری، بلکه فقط به مثابه پدیده ای معرفتی (شناختین) (انعکاس) تلقی می کند.

2

·        تئوری لوکاچ با تزهای مارکس راجع به فویرباخ در تضاد قرار دارد.

نارسائی های تمامی استه تیک ماقبل مارکسیستی

·        نارسائی های تمامی استه تیک ماقبل مارکسیستی به شرح زیرند:

1

·        این استه تیک، فعالیت استه تیکی را نه به مثابه حلقه ای بی چون و چرا در رابطه انسان با واقعیت عینی، بلکه عمدتا به مثابه تولید زیرعرصه ای از جامعه و مصرف آن، یعنی هنرها تلقی می کند و خلق آثار هنری و لذت از آن را عمدتا در انحصار نخبگان ممتاز و تربیت شده از قبل می داند.

2

·        این استه تیک، رابطه ارزش استه تیکی را به مثابه رابطه اجتماعی ـ تاریخی ضرور که با سیستم کلی توسعه اجتماعی در پیوند قانونمند قرار دارد و همراه با آن بی وقفه تغییر می یابد، تلقی نمی کند.

3

·        این استه تیک، قادر به درک پیوند قانونمند میان علایق و منافع استه تیکی و علایق و منافع اجتماعی نیست و از تعیین عینی خصلت جانبدار (و نه بی طرف) کلیه فعالیت های استه تیکی عاجز است.

4

·        این استه تیک،  نمی تواند معیار تعیین ارزش استه تیکی را به مثابه بخش ضرور ایدئولوژی های بطور تاریخی (تاریخا) موجود توضیح دهد، ایدئولوژی هائی که وجودشان خصلت قانونمند دارد و بیانگر معنوی مبارزه طبقاتی به مثابه قانون حرکت تاریخی اند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر