۱۳۹۲ فروردین ۲۶, دوشنبه

سیری در جهان بینی عمر خیام (28)

 عمر خیام 
(427 ـ 510) (1048 ـ 1131) 
تحلیلی از شین میم شین 

تحلیل رباعی سی و نهم    
فصل گل و طرف جویبار و لب کشت 
با یک دو سه اهل و لعبتی حور سرشت  
پیش آر قدح که باده نوشان صبوح 
آسوده ز مسجدند و فارغ ز کنشت

·        معنی تحت اللفظی:
·        فصل گل است.
·        کنار جویبار در حاشیه کشتزار با دو و یا سه اهل دل و زیباروئی از سرشت حوریان بهشت.
·        قدح شراب بیاور.
·        چون باده نوشان پگاه از مسجد و کنشت آسوده اند.

1
فصل گل و طرف جویبار و لب کشت
با یک دو سه اهل و لعبتی حور سرشت

·        خیام در بیت اول این رباعی، دیالک تیک طبیعت و جامعه را به شکل دیالک تیک طبیعت اول و طبیعت دوم، به شکل دیالک تیک فصل گل و طرف جویبار و لب کشت (طبیعت اول) ـ یک دو سه اهل و لعبتی حور سرشت (طبیعت دوم) بسط و تعمیم می دهد و تشکیل این دیالک تیک را ایدئالیزه می کند.

·        ما با این ایدئالیزاسیون در دیگر رباعیات خیام هم آشنا می شویم.

2

·        بعدها سعدی و حافظ و غیره هم همین دیالک تیک را ـ احتمالا تحت تأثیر خیام ـ برای تبیین اندیشه های خویش به خدمت خواهند گرفت.

·        این کردوکار خیام اما محتوای بکلی دیگری دارد:
·        خیام یکی از علمای علوم طبیعی در زمان خود بوده و تأمل در چیزها، پدیده ها و سیستم های طبیعی (سیارات، ستاره ها، کهکشان  و غیره) کسب و کار عملی و نظری او بوده است.

·        اگر این کردوکار در فلسفه سعدی و حافظ و غیره خصلت تصادفی، ظاهری و خودپو داشته باشد، در فلسفه خیام خصلت ضرور و آگاهانه دارد.
·        خیام می داند که چه می گوید و چرا چنین می گوید و نه چنان.

·        حالا حتما حریفی خواهد پرسید:
·        «به چه دلیل؟»

·        دلیل این ادعای ما در بیت دوم همین رباعی است:   

3
پیش آر، قدح که باده نوشان صبوح
آسوده ز مسجدند و فارغ ز کنشت

·        خیام در این بیت، از تشکیل دیالک تیک طبیعت و جامعه به تشکیل دیالک تیک علوم طبیعی و علوم اجتماعی عبور می کند و در گام بعدی دیالک تیک ماتریالیسم و ایدئالیسم را به شکل دیالک تیک بینش علمی و تئولوژی (فقه) بسط و تعمیم می دهد.

4

·        بدین طریق، انسان در وحدت، هارمونی و هماهنگی با طبیعت در برابر مبلغان تقدم روح بر ماده، تقدم خدا بر طبیعت و جامعه قد بر می افرازد و اعلام استقلال عملی و نظری می کند.
·        هومانیسم را بهتر از این کسی در آن زمان نمی توانست نمایندگی کند.
·        انسان بدین طریق به مثابه فرزند طبیعت مادر، در برابر طبیعت قد بر می افرازد و در هماهنگی و هارمونی با آن بسر می برد.

·        اما به چه طریق و به چه دلیل؟
5

·        انسان در هیئت باده نوشان صبوح یکی از مهمترین محرمات تئولوژی را زیر پا می نهد و به باده نوشی می پردازد.
·        این به معنی اعلام جهاد رهائی بخش بر ضد سیطره تئولوژی حاکم است که حتی اقشار و طبقات تحت سلطه را از خوردن شراب منع می کند و محروم می سازد.
·        تئوری تبلیغ باده خواری می تواند حاوی و حامل گشتاوری از مقاومت و مبارزه بر ضد ایدئولوژی مذهبی و تئولوژیکی حاکم باشد.
·        یعنی نوعی از انتقاد اجتماعی باشد.
6

·        البته در این صورت، شراب و باده و می معنی سمبولیک کسب می کنند و به مثابه پرچم مقاومت و مبارزه بر ضد طبقه حاکمه در می آیند.
·        پرچمی که در زیر آن، طرفداران رهائی اجتماعی و اقتصادی و ملی و فکری و فرهنگی گرد امده اند.
·        این حقیقت امر با مصراع واپسین رباعی آشکارتر می گردد:

7
آسوده ز مسجدند و فارغ ز کنشت

·        باده نوشان به مثابه اعضای جنبش مقاومت و پیکار بر ضد طبقه حاکمه به طبیعت بطور کلی، به دیالک تیک طبیعت و جامعه (که جزئی از طبیعت است) و خود نیز جزئی از طبیعت اند، روی می آورند و با ایدئولوژی طبقه حاکمه قطع رابطه می کنند:
·        خود را از شر مسجد و منبر و کلیسا و کنشت و آتشگاه و آخوند و کشیش و خاخام و غیره دلاسوده می سازند.

8

·        این به معنی رهائی عملی و نظری، جسورانه و آگاهانه سمبولیک از سیطره طبقه حاکمه است.
·        این به معنی قرار دادن ماتریالیسم در مقابل ایدئالیسم حاکم است.

·        این به معنی مقاومت و پیکار ایدئولوژیکی سمبولیک است.
·        این به معنی پیکار دو جهان بینی ماتریالیستی و ایدئالیستی است.

·        این به معنی پیکار طرفداران تقدم طبیعت بر خدا بر ضد مبلغان تقدم خدا بر طبیعت است.
·        این به معنی مرزبندی جهان بینانه سمبولیک با طبقه حاکمه در داخل و خارج از کشور است.

·        ولی همانطور که گفته شد، خواننده باید بسیار هشیار باشد و به تمیز سمبل از واقعیت قادر باشد.
·        و گرنه نوشدارو می تواند به مرگدارو بدل شود.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر