۱۳۹۲ اردیبهشت ۷, شنبه

ارزشداوری (4) (بخش آخر)

 پروفسور دکتر ولفگانگ ایشهورن
برگردان شین میم شین

3

·        ثالثا تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» تلاش می کند که فونکسیون علوم اجتماعی را بر توصیف منفعل، پوزیتیویستی و محافظه کارانه محدود سازد.

الف

·        بدین طریق، اولا علوم اجتماعی فاقد فونکسیون دخالت در جریانات اجتماعی و شرکت در مبارزات ایدئولوژیکی تلقی می شوند.
ب

·        ثانیا علوم اجتماعی ناتوان از نشان دادن راه ها و آماج های مربوطه در عمل اجتماعی انسان ها تلقی می شوند.

ت

·        در حالیکه در حقیقت، هر علم و بویژه علوم اجتماعی ـ در وهله اول ـ ابزاری برای تسلط بر محیط زیست و تغییر آن از سوی انسان ها ست.

پ

·        آغازگاه، بنیان و آماج علوم اجتماعی را پراتیک تاریخی مترقی انسان ها تشکیل می دهد.

ث

·        به عبارت دیگر، علوم اجتماعی باید ارگان آگاه حرکت تاریخی عملی انسان ها بویژه در مبارزه به خاطر سوسیالیسم باشند.

·        مراجعه کنید به جانبداری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ج

·        تنها با این تعین، امکان کسب شناخت همه جانبه و معنامند در علوم اجتماعی پدید می آید.

ح

·        تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» اما بر عکس، ابزاری است که بورژوازی امپریالیستی پس از تکمیل آن با آماجگذاری های آشکارا ارتجاعی و ضد سوسیالیستی متجاوز، برای الحاق تئوری اجتماعی بورژوائی در مکانیسم حاکمیت خویش مورد استفاده قرار می دهد.
·         
4

الف

·        رابعا تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» به مسئله جایگاه و نقش روشنفکران در جامعه می پردازد.

ب

·        نتیجه نهائی تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» عبارت از این است که روشنفکریت بر فراز مبارزه طبقات و نظام های اجتماعی متضاد «معلق» و یا «شناور» است.

ت

·        این نظریه، نظریه ای عوامفریب و دروغین است که نقش واقعی روشنفکران را تحریف می کند.

پ

·        این نظریه بیانگر نیات بورژوازی امپریالیستی در زمینه تبدیل روشنفکران به آلت بی اراده، بیچاره و بی مسئولیت حاکمیت و سیاست خویش است.

ث

·        تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» نه یک اصل علمی ـ اسلوبی (متدی)، بلکه تجسم یک طرح اجتماعی ارتجاعی و ایدئالیستی است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر