۱۳۹۹ اسفند ۲۲, جمعه

درنگی در غزلی از خواجه شیراز (۱۰) (بخش آخر)

  دیوان حافظ (nbookcity.com)

خواجه شمس الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی
(۷۲۴ ـ ۷۹۲)
درنگی

از

شین میم شین

۱

از وجودم قدری نام و نشان هست که هست

ور نه از ضعف در آن جا اثری نیست که نیست

 

معنی تحت اللفظی:

از وجودم اندکی نام و نشان هست.

در وجودم اما از ضعف اثری نیست.

 

۲

غیر از این نکته 

که 

«حافظ ز تو ناخشنود است»

در سراپای وجودت هنری نیست که نیست

 

معنی تحت اللفظی:

تنها هنری که در وجود تو ست،

نارضایتی حافظ از تو ست.

 

حافظ در این دو بیت آخر غزل

خود را با حریف مخاطب

مقایسه می کند:

حافظ فاقد ضعف 

و

دارای اندکی قدر است.

حریف

تنها هنری که دارد

ناخشنودی حافظ از او ست.

 

اکنون

معلوم می شود که یار و معشوق حافظ زباله ای حتی نیست.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر