۱۳۹۹ اسفند ۲۳, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۴۱۵)

خوداندیشی

شین میم شین

حکایت هفدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۰)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 
۱

اگر بینوائی برم ور ستم

گر ام عاقبت خیر باشد، چه غم

 

معنی تحت اللفظی:

غمی نخواهم داشت،

اگر عاقبت به خیر باشم، ولی بینوا و ستمدیده باشم.

  

قهرمان سعدی تنها سودائی که بر سر دارد،

 رهائی نهائی خویشتن خویش است،

نه رهائی جامعه و توده.

 

او به عاقبت به خیری خویش می اندیشد و آینده توده و جامعه اسیر در چنگ «رنج و ضعف» برایش یکسان است.

 

سعدی با قدردانی و فریفتگی و حتی با قطره اشکی بر چشم

حلقه طناب دار را بر گردن قهرمان خویش می اندازد

و برایش موفقیت آرزو می کند.

 

قهرمانان مصلوب برای سرسپردگان فئودالیسم

 زیباترین قهرمانان اند،

«شیرآهنکوهمردان» اند

و

قهرمانان آواره نیمه جان

جز مشتی خائن بزدل فراری بی وطن نیستند

 و حتی نام شان لایق گفتن نیست.

 

قهرمان اندیشنده به جامعه و توده،

نه قهرمان،

بلکه ضد قهرمان، خائن و خودخواه است.

 

سعدی همان برخوردی را با قهرمان خود دارد

 که آلبرکامو و پیروان ناشی شرقی او

با قهرمانواره های خود دارند.

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر