۱۳۹۹ بهمن ۱۵, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) اختیار (آزادی) (۴)


پروفسور دکتر الفرد کوزینگ

برگردان

شین میم شین

  

۴

آزادی از نقطه نظر بورژوازی آغازین
ادامه

 

۲

آزادی در فلسفه ژان ژاک روسو

 

ژان ژاک روسو

(۱۷۱۲ ـ ۱۷۷۸)

نویسنده

 فیلسوف

 پداگوگ

طبیعت پژوه

 کمپونیست

از تدارک بینندگان فکری انقلاب فرانسه

 

۱

·    به نظر ژان ژاک روسو آزادی صفت ممیزه طبیعی و مادر زاد انسان ها ست و فقط شامل حال فرد می شود.

 

۲

·    این نظر او در انقلاب فرانسه در ماده ۴ اعلامیه حقوق بشر (در سال ۱۷۹۱ میلادی) درج شده است :

 

۳

·    «آزادی یعنی مجاز بودن به انجام هر کاری که صدمه و زیانی به دیگری نرساند.»

 

۴

·    اعلامیه آزادی شخصیت، برای مالکیت خصوصی بر وسایل تولید حد و مرزی قایل نمی شود. 

 

۵

·    ماتریالیست های فرانسه در قرن هجدهم بر مبنای علم مکانیک تصور از ضرورت عینی را جامه ای مشخص پوشاندند و به جدائی میان ماده و حرکت پایان دادند

·    (البته منظور آنها از حرکت تنها حرکت مکانیکی بود.)

 

۶

·    آنها اما همه حوادث و حتی شناخت انسانی را ناشی از تعین مندی مکانیکی قلمداد کردند.

 

۷

·    نتیجه نهائی تعین مندی مکانیکی افتادن به منجلاب فاتالیسم  بود.

 

·    مراجعه کنید به دترمینیسم (تعین مندی گرایی)

 

۳

آزادی در فلسفه لاپلاس

 

پیر سیمون لاپلاس

(۱۷۴۹ ـ ۱۸۲۷)

ریاضی دان و ستاره شناس فرنسوی

صاحب نظر در زمینه تئوری احتمالات

 

·    دترمینیسم مکانیکی در فرضیه لاپلاس به نقطه اوج خود رسید که بنا بر آن دیوی وجود دارد که از سرعت و جای هر ذره ای در کاینات در هر لحظه معین خبر دارد و می تواند همه حوادث جنبش بی پایان هستی را پیشگوئی کند.

 

۴

آزادی در فلسفه کانت

 

ایمانوئل کانت

(۱۷۲۴ ـ ۱۸۰۴)

برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان

 

۱

·    خصلت متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) دترمینیسم مکانیکی مورد انتقاد شدید فلسفه کلاسیک آلمان قرار گرفت، که یکی از منابع و سرچشمه های مارکسیسم محسوب می شود.

 

۲

·    کانت کوشید با نظریه خود دراجع به آزادی، فاتالیسم (تقدیرگرایی) دترمینیسم مکانیکی را در هم بکوبد.

 

۳

·    البته کانت برای رسیدن به این هدف مجبور شد، انسان ها را به شهروندان دو جهان مجزا از هم تقسیم کند:

·    جهان طبیعی پدیده ها و جهان چیزهای در خود که از اقتدار درک حسی خارج است.

 

۳

·    به نظر  کانت چون در جهان طبیعی پدیده ها، بدون استثناء قانون علیت حاکم است، پس عمل انسان ها ـ به عنوان موجودات طبیعی ـ باید بنا بر قانون علیت مقدر شده باشد.

 

۴

·    اما انسان به مثابه  موجود خردمند (موجود پایبند به اخلاق) می تواند در جهان خارج از اقتدار درک حسی (جهان چیزهای در خود) و به برکت آن، در آزادی سهیم باشد.

 

۵

·    سهیم بودن انسان در این جهان در قوانین اخلاقی تجسم می یابد.

 

۵

آزادی در فلسفه فیشته

یوهان گوتلیب فیشته

(۱۷۶۲ ـ ۱۸۱۴)

یکی از برجسته ترین نمایندگان ایدئالیسم آلمانی

 

۱

·    به نظر فیشته آزادی عبارت است از فعالیت خلاق «من»

 

۲

·    این برداشت فیشته به مطلق کردن آزادی منجر می شود.

 

۳

·    چون به نظر فیشته «من» و «غیر من» یکی اند، آزادی نسبت به هرنوع از ضرورت (جبر) مقدم قلمداد می شود و به آزادی اراده مطلق بدل می شود:

·    فیشته، دیالک تیک جبر و اختیار و یا دیالک تیک ضرورت و آزادی را وارونه می سازد و نقش تعیین کننده را از آن اختیار (آزادی) می داند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر