جمعبندی
از
مسعود بهبودی
شفیعی کدکنی
(م.سرشک)
در این شب ها
دفتر شعر از زبان برگ
در این شب ها
که
گل از برگ و برگ از باد و باد از ابر می ترسد
در این شب ها
که
هر آیینه با تصویر بیگانه است
و
پنهان می کند هر چشمه ای
سِـر (راز) و سرودش
را
چنین بیدار و دریاوار
تویی تنها که می خوانی
تویی تنها که می خوانی
***
رثای قتل عام و خون پامال تبار آن شهیدان
را
تویی تنها که می فهمی
***
زبان و رمز آواز چگور ناامیدان
را
بر آن شاخ بلند
ای نغمه ساز باغ بی برگی
بمان
تا
بشنوند از شور آوازت
درختانی که اینک در جوانه های خرد باغ
در خواب اند
بمان
تا
دشت های روشن آیینه ها
گل های جوباران
تمام نفرت و نفرین این ایام غارت
را
از آواز تو دریابند
تو
غمگین تر سرود حسرت و چاووش این ایام
تو
بارانی ترین ابری
که
می گرید
به
باغ مزدک و زرتشت
***
تو
عصیانی ترین خشمی
که
می جوشد
ز جام و ساغر خیام
در این شب ها
که
گل از برگ
و
برگ از باد
و
باد
از
خویش
می ترسد
و
پنهان می کند هر چشمه ای
سر و سرودش
را
درین آفاق ظلمانی
چنین بیدار و دریاوار
تویی تنها که می خوانی
پایان
ویرایش
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
حافظ
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست
آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست
شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست
و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست
گر غالیه خوش بو شد در گیسوی او پیچید
ور وسمه کمانکش گشت در ابروی او پیوست
بازآی که بازآید عمر شده حافظ
هر چند که ناید باز تیری که بشد از شست
پایان
آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست
معنی تحت اللفظی:
وقتی از خودم بی خبرم
به وجود چیزی چگونه می توانم پی ببرم
وقتی او را در نظر دارم
چگونه می توانم وجودش را انکار کنم؟
۱
این بیت شعر خواجه
هم
از
جهان بینی خواجه
پرده برمی دارد
و
هم
از
تئوری شناخت او
۲
وجود چیزی
در قاموس خواجه
نه
در
عینیت آن چیز
بلکه
در
ذهنیت آدمیان است
۳
اگر آدمیان مست باشند
نمی توانند وجود چیزی را کشف کنند.
۴
شعور
بر
وجود
تقدم دارد.
این به معنی داشتن جهان بینی ایدئالیستی است.
۵
تئوری شناخت خواجه سوبژکتیویستی و سنسوئالیستی است
۶
تشخیص بود و نبود چیزی
حس بصری ان چیز
و
یا داشتن تصوری (احساسی) از او در ذهن است
۷
حسی اما با عقلی باید توأم باشد
دیالک تیک حسی و عقلی
۸
خواجه اما خردستیز است
برای عقل تره خرد نمی کند.
۹
دلیل ایدئالیزاسیون می (شراب بی هوشی آور)
توسط خواجه
نقش می در زایل کردن عقل است:
خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت
داد از این ضعیفه های جمارانی و جام جمانی
روسیه
همچنان پاسدار و وارث بخشی از افکار و ایدئولوژی اتحاد شوروی است
الهه بقراط
۱
آدم باید
به قول مش کریم
صم بکم عمی فهم لایعقلون
یعنی
الکن و کر و کور و خر باشد
که
چنین جفنگی را بر زبان راند.
۲
این بدان معنی است
که
ضعیفه جام جماتی
نه
اتحاد شوروی را می شناخت و نه اولیگارشی نئوفاشیستی روسیه را می شناسد.
۳
و
نه
حتی طویله جماران و جمکران را می شناسد.
۴
سطل ننه ات طلب ها
علامه نیستند
ولی
بهتر از سر تنت طلب ها هستند.
۵
الهه بقراط
اما
استثناء است
و
واقعا عقب مانده از قافله تفکر و تمدن است
۶
خریت نران را می توان تحمل و توجیه کرد
۷
خریت زنان ولی شرم انگیز و تأسف انگیز است.
۸
زنان ایران
از هر لحاظ و نظر
متمدن تر، متفکرتر و راسیونال تر و رئالیستی اندیشتر از نران این سامان بی سامان اند.
۹
الهه بقراط
اما
استثناء است.
۱۰
طرز تفکر الهه بقراط
فرقی با طرز «تفکر» آیات عظام طویله ندارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر