۱۳۹۹ فروردین ۱۴, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۲۶)

 
 
شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
 اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)

حکایت هفتم
 (دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۲۶ ـ ۲۸)
 
۱
تو
با
آنکه
من دوستم،
دشمنی
نپندارمت، دوستدار منی

معنی تحت اللفظی:
تو دشمن کسانی هستی که من دوست شان دارم.
به
همین دلیل
تو نمی توانی دوستدار من باشی.

شیخ
در این بیت شعر
معیاری عینی برای دوستی
تعیین می کند:
پیش شرط دوستی با کسی
دوستی با کسانی است که او دوست شان می دارد.

این
اما
به
چه معنی است؟


برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید
دیالک تیکی
را
پیدا کرد که
این بیت شعر
مبتنی بر آن است:

در این بیت شعر
دیالک تیک فرد و جامعه
به
شکل دیالک تیک خدا دوست و توده بسط داده شده است
و
نقش تعیین کننده از آن جامعه (توده) قلمداد شده است.

به همین دلیل
جامعه (توده)
به
مقام معیار
ارتقا یافته است:

هر کس جامعه گرا و یا توده گرا
باشد،
عملا و عینا
خدا دوست گرا
ست.

چون پادشاه مذکور
دشمن جامعه و یا توده است،
خواه و ناخواه
دشمن خدا دوست
است.

فرق هم نمی کند
اگر
حتی
خاک در او
را
سرمه چشم خویش سازد.

چون
تعیین کننده
فرد
نیست،
جامعه است.
توده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر