تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
دلایل اوبژکتیو و سوبژکتیو آیین شهادت
در جریانات
فاشیستی، فوندامنتالیستی و احزاب استالینیستی
1
·
تفاوت فوندامنتالیسم با امپریالیسم
(فاشیسم) ـ بلحاظ سمتگیری طبقاتی و تاریخی ـ به شرح زیر است:
الف
·
امپریالیسم عاشق سینه چاک زمان حال
(مضارع موجود) است.
·
فوندامنتالیسم شیفته زمان ماضی برباد
رفته و از یاد رفته است.
ب
·
به همین دلیل، امپریالیسم نظام
سرمایه داری را آخرین پله توسعه و تکامل جامعه بشری می داند و از پایان تاریخ بشری
سخن می گوید.
·
این معنائی جز حفظ وضع موجود به هر
قیمت ندارد.
2
·
فوندامنتالیسم سودای احیای جامعه
برباد رفته را در سر می پرورد.
·
سودای برگشت به فوندامنت ها را،
بنیادها را.
·
مثلا احیای مناسبات صدر اسلام را.
·
ترویج مجدد نظام برده داری را.
3
فریدون فرخزاد
در ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ (۶ اوت سال ۱۹۹۲)
در محل سکونتش در شهر بن در آلمان
بر اثر ضربات چاقو به قتل رسید.
قاتلان
شکمش را دریدند و زبان و گوش و دماغش را بریدند
و جنازه او را آلوده کردند.
·
یکی از دلایل استفاده از شمشیر و
گردن زدن و یا جدا کردن سر مخالفین از تن (مثلا فریدون فرخ زاد، داریوش فروهر و
همسر و یا کشیش پیر کلیسا در نرماندی و یا جنایات مشابه در عراق و غیره) احیای
فرمالیستی رفتار طبقه حاکمه برده دار (ائمه و خلفا و غیره) در صدر اسلام است.
4
·
یکی از دلایل به زنجیر کشیدن فرمال
دختران و زنان دگرمذهب و فروش آنها در بازارها نیز به همین سان.
·
بدین طریق، توهم برگشت به ماضی
ایدئال، توهم احیای مناسبات برده داری اشاعه داده می شود.
·
تعجب از این است که اعضای جوامع
امپریالیستی فریب این توهمات را می خورند و به این دار و دسته های فوندامنتالیستی
می پیوندند.
·
یکی از دلایل این ساده لوحی، تخریب
سیستماتیک خانه خرد آنها در جوامع امپریالیستی است.
·
طبقه حاکمه امپریالیستی اعضای
جامعه را از سنین کودکستان بطرز سیستماتیک خرد زدائی می کند.
·
مراجعه کنید به به بخش های پیشین همین مطلب در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
5
·
سودای اصلی امپریالیسم حفظ وضع
موجود است.
·
وحشت طبقه حاکمه امپریالیستی از
آینده کمونیستی جامعه بشری است.
·
امپریالیسم به همین دلیل خردستیزی
و نیهیلیسم اخلاقی، نظری و عملی را بر پرچم خود نگاشته است.
·
یا مرگ یا حفظ وضع موجود از طریق
تخریب رادیکال نیروهای مولده (انسان، وسایل تولید، دستاورد های تمدن و فرهنگ بشری)
را
·
تجلیل از مرگ ـ در تحلیل نهائی ـ
برای تشجیع اعضای طبقه حاکمه امپریالیستی و ارسال بی باکانه آنها به میادین جنگ بر
ضد توده های مولد و زحمتکش است.
·
طبقه حاکمه امپریالیستی از مرگ
اهرمی برای حفظ وضع موجود ساخته است.
·
این اما به چه معنی است؟
6
اهرمی از مرگ برای حفظ وضع موجود
(نظام سرمایه داری)
·
ما در این زمینه با دیالک تیک مرگ
سر و کار داریم:
الف
·
قطب اول این دیالک تیک، عبارت است
از مرگ در راه حفظ نظام موجود
·
از جان گذشتگی قهرمانانه برای حفظ
وضع موجود.
·
مقاومت در زیر شکنجه تا سر حد مرگ
(امید مهرگان)
·
مقاومت و پیکار در میدان جنگ تا
اخرین گلوله (اجامر فاشیستی، ناسیونال ـ سوسیالیستی، میلیتاریستی ـ ژاپنی)
·
کامی کاتسه (تبدیل هواپیمای مملو
از بنزین به بمب)
·
انتحار عنگلابی (انفجار نارنجک در
مشت، فدائیان و مجاهدین و لیملام و دیمدام و فرقه های آنارشیستی) ـ در تحلیل نهائی
ـ حاوی و حامی و حامل ایده ئولوژیکی همین محتوا هستند.
ب
·
قطب دوم این دیالک تیک، عبارت است
از مرگ به معنی کشتار کور بشریت از هر نوع و از هر جبهه
·
کشتار کلکتیو همنوعان خویش.
·
دلیل تئوریکی این کشتار کلکتیو در
امحای رادیکال نیروهای مولده است و انسان ها در کانون نیروهای مولده ایستاده اند.
·
فرق هم نمی کند که چه کاره باشند:
·
کار مادی انجام دهند و یا کار فکری
و هنری و خدماتی و غیره
7
·
قتل بشر ـ در هر صورت ـ به نفع
طبقه حاکمه است.
·
یکی از دلایل مهم آزادی خرید و
فروش و حمل و نقل تسلیحات جنگی در ایالات متحده امریکا همین است.
·
بنا بر آمار منتشره در رسانه های
امپریالیستی، تعداد کشته های امریکائی در همه جنگ های این کشور 140 میلیون نفر
است.
·
اما تعداد کشته های آن در جنگ های
جاری میان شهروندان امریکائی، 150 میلیون نفر.
·
این بدان معنی است که جان آدمی در
دیار امریکا، حتی پشیزی ارزش ندارد.
8
اهرمی از مرگ برای نفی وضع موجود
(به قصد رجعت به ماضی)
·
فوندامنتالیسم هم از مرگ (شهادت)
اهرمی برای تخریب وضع موجود و برگشت به بنیادها ساخته است.
·
ما اینجا نیز با دیالک تیک مرگ سر
و کار داریم:
الف
·
قطب اول این دیالک تیک، جهاد و
شهادت فی سبیل الله است.
·
فوندامنتالیسم وعده بهشت برین هم
به شهدا می دهد.
·
این وعده و وعید از قرآن کریم
گرفته شده است.
·
حضرت محمد هم به کسانی که در راه
توسعه ی نظام برده داری جهاد می کنند و به شهادت می رسند، همین وعده بهشت برین را
داده است.
·
البته از قول کریم.
ب
·
قطب دوم این دیالک تیک، کشتار بی
مهابای دگرمذهبان و دگر اندیشان است.
·
در قاموس فوندامنتالیسم، قتل هر
کسی که خواهان برگشت به بنیادها نباشد، مجاز و مشروع و حتی واجب است.
·
این دگم وحشت انگیز را نیز فوندامنتالیسم
از قرآن کریم اتخاذ کرده است.
·
این دگم اما در ادبیات قرون وسطی ایران
توسعه تئوریکی و تئولوژیکی یافته است.
·
اگر کسی پای منبر اجامر با عبا و
بی عبای فوندامنتالیسم شیعی، بنشیند متوجه این توسعه تئوریکی ـ تئولوژیکی وحشت انگیز می شود.
·
مراجعه کنید به تئوری فاشیستی بنیاد
در آثار سعدی و حافظ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
9
·
فوندامنتالیسم ـ چه شیعی و چه سنی ـ
به دوئالیسم هابیل و قابیل (خیر مطلق و شر مطلق) باور دارد و برای نجات از شر اشرار
مورد نظرش، چاره ای جز قتل اشرار نمی شناسد.
·
قتل الموذی، قبل عن یوذی
·
فوندامنتالیسم هم بسان فاشیسم از دیالک
تیک مرگ، اهرم اصلی نجات ساخته است.
·
مراجعه کنید به تحلیل اشعار احمد شاملو
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
10
·
این بدان معنی است که امپریالیسم و
فوندامنتالیسم بلحاظ تخریب نیروهای مولده مادی و انسانی فرقی با هم ندارند.
·
اگر چه امپریالیسم خواهان حفظ وضع
موجود به ازای تخریب نیروهای مولده است و فوندامنتالیسم خواهان نفی وضع موجود به
ازای تخریب نیروهای مولده.
·
دیالک تیک امپریالیسم
و فوندامنتالیسم همین است.
·
این به چه معنی است؟
11
·
برای تهیه پاسخ به این پرسش باید
شناخت افزار دیالک تیکی موسوم به دیالک تیک تئوری و پراتیک (نظر و عمل) را به خدمت
گرفت:
الف
·
امپریالیسم و فوندامنتالیسم بلحاظ
نظری (در حرف) با هم اختلاف دارند.
·
امپریالیسم بلحاظ نظری مترقی تر از
فوندامنتالیسم است.
·
چون حداقل خواهان در جا زدن در وضع
موجود است و نه خواهان برگشت به قهقرای بربریت و توحش.
ب
·
امپریالیسم و فوندامنتالیسم اما در
عمل کمترین تفاوتی با هم ندارند.
·
هر دو خواهان تخریب نیروهای مولده
مادی و انسانی اند.
·
تفاوت و تضاد آنها فقط در بهانه ها
و دستاویزها ست:
1
·
امپریالیسم از مفاهیم نژاد، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و غیره
بهانه برای تجاوز به کشورهای دیگر و تبدیل آنها به گورستان بهره برمی گیرد.
2
·
فوندامنتالیسم از مفاهیم تشیع، تسنن، دولت اسلامی، امت اسلامی و
غیره برای ترور و تخریب نیروهای مولده استفاده می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر