پروفسور دکتر
هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی
/ جامعه شناسی
برگردان شین
میم شین
بخش هفتم
توسعه جامعه
شناسی بورژوائی
در کشورهای
مختلف سرمایه داری:
قسمت
چهارم
جامعه
شناسی در المان
پیشکش به
کاظم انصاری
·
مارکس در سال 1852 به انتشار
«هجدهم برومر لوئی بناپارت» پرداخت و در سال های 1857 ـ 1858، داربست «انتقاد از
اقتصاد سیاسی» را طرحریزی کرد.
1
لورنتس فون اشتاین (1815 ـ 1890)
جامعه شناس
حقوق دولتی دان
ناسیونال اکونوم
المانی
·
در همان زمان لورنتس فون اشتاین
اثر اصلی دو جلدی اش را تحت عنوان «سیستم علم دولت» (سیستم دولت شناسی) منتشر می
کند.
2
·
مارکس اناتومی جامعه بورژوائی را،
اعضای اندام جامعه کاپیتالیستی را، تشریح می کند و امکان و الزام غلبه بر آن را توضیح می دهد.
3
·
لورنتس فون اشتاین، شیپور توسعه
جامعه شناسی بورژوائی در آلمان را به صدا در می آورد.
·
(لورنتس
فون اشتاین، «جامعه شناسی، تاریخ و مسائل اصلی»، 1954، ص 114)
4
·
موضوع اصلی تئوری اجتماعی لورنتس
فون اشتاین، که عمدتا در جلد دوم «سیستم علم جامعه» (1956) تبیین می یابد، نتیجه
بررسی بخصوص، شرایط بورژوازی آلمان است، که حاکمیت اقتصادی اش از همان آغاز به طرز
شدیدی با دولت فئودالی ـ استبدادی در پیوند بوده است:
·
بروکراسی فئودالی مدت های مدیدی مانع
کسب قدرت سیاسی توسط بورژوازی آلمان می شود.
·
وابستگی بورژوازی آلمان به
بروکراسی فئودالی از سوئی و مقابله بورژوازی آلمان با پرولتاریای نوخاسته از سوی
دیگر، به طبقه بورژوازی آلمان خصلت دوگانه می بخشد.
5
لورنتس
فون اشتاین، هسته اصلی تئوری اش را از این وضعیت دوگانه بورژوازی آلمان استخراج می
کند.
6
·
لورنتس فون اشتاین مدعی آن است که
جامعه بورژوائی عالی ترین مرحله توسعه و تکامل بشریت است.
·
جامعه بورژوائی، بهشت موعود است که
در آن با مداخله تنظیمگر دولت، میان طبقه طبقه حاکمه و طبقات محکوم (بورژوازی و
پرولتاریا) تعادل منافع برقرار می شود و رابطه حاکم و محکوم که روزی روزگاری بنا
بر جبر طبیعی وجود داشت، پایان می یابد.
7
·
از دید لورنتس فون اشتاین، دولت به
دو دلیل زیر قادر به انجام این کار است:
الف
·
اولا به این دلیل که دولت، اراده
«همبود» و یا «اجتماع» است که از طبقه طبقه حاکمه و طبقات محکوم (بورژوازی و
پرولتاریا) تشکیل یافته است و به همین دلیل، مستقل از طبقه حاکمه و طبقات محکوم
است.
·
(لورنتس
فون اشتاین، «دولت و جامعه» 1934، ص 20)
·
«از
آنجا که همبود، حیاتی مستقل از هستی اعضای همبود است، بنابرین، باید حاوی اراده
مستقل باشد.
·
تا بواسطه آن اراده، به عنوان واحد
مستقل عمل کند و به واسطه آن، بتواند کرد و کار خود را، یعنی خودفرمائی
(خودگردانی) خود را جامه عمل بپوشاند.
·
این اراده مستقل در این همبود را
ما دولت می نامیم.»
·
(همانجا
ص 21)
ب
·
دولت از سوی دیگر، کیفیت متعادلساز
خود را به این دلیل کسب می کند که در آن، ایده بشریت شمول اخلاقیت تجسم (جسمیت،
مادیت) می یابد.
·
دولت در آن واحد می تواند هم در
مقابل طبقه حاکمه و هم در مقابل طبقات محکوم مقاومت به خرج دهد و از «اخلاقیت» پاسداری
کند.
·
(لورنتس
فون اشتاین، «سیستم علم دولت»، جلد 2، 1856، ص 56)
8
·
لورنتس فون اشتاین بر آن است که در
جامعه بورژوائی نباید مبارزه طبقاتی صورت گیرد.
·
در جامعه بورژوائی باید رابطه طبقه
حاکمه و طبقات محکوم (بورژوازی و
پرولتاریا) متعادل گردد.
9
·
لورنتس فون اشتاین بر آن است که
دولت به مثابه مرجع «بونوم کمون اخلاقیت» (همبود مبتنی بر اخلاقیت)، به مثابه مرجع
حافظ اخلاقیت، مبارزه میان طبقات اجتماعی را به همزیستی مسالمت آمیز طبقات اجتماعی
مبدل می سازد و فاتحه ای بر تضاد طبقاتی می خواند.
·
در نتیجه ی واقعیت یابی اخلاقیت،
همه چیز همان می ماند که بوده است:
·
بورژوازی، بورژوازی می ماند و
پرولتاریا، پرولتاریا.
10
·
لورنتس فون اشتاین این ایده را به
عنوان «رفرم اجتماعی» عرضه می کند.
·
(لورنتس
فون اشتاین، «دولت و جامعه»، ص 14)
11
·
لورنتس فون اشتاین ـ قبل از همه ـ
بر «عالی ترین منافع طبقه حاکمه (دارا) خیرخواه» و «قوه قهریه دولت» تأکید می ورزد.
·
(همانجا)
12
·
«فقط
اکنون معلوم می شود که اصل رفرم اجتماعی کجا ست.
·
اصل رفرم اجتماعی حقیقی، در آگاهی طبقه
حاکمه (دارا، بورژوازی) جامعه است.
·
اصل رفرم اجتماعی در این است که
منافع خصوصی طبقه حاکمه و عالی ترین و خیرخواهانه ترین منافع آن ایجاب می کند که
طبقه حاکمه با تمام توان اجتماعی اش، با کلیه حمایت های دولتی و قوه قهریه دولتی
در راه رفرم اجتماعی به طرز خستگی ناپذیری مبارزه کند.»
·
(همانجا)
13
·
تفسیر لورنتس فون اشتاین از فلسفه
دولت هگل، به صورت تئوری اجتماعی کنسرواتیو (ضد انقلابی) در می آید.
·
می توان گفت که در آغاز توسعه
جامعه شناسی آلمان، بازی کنندگان نقش اصلی در صحنه جامعه، دو طبقه اصلی جامعه
سرمایه داری اند:
·
بورژوازی و پرولتاریا هستند.
14
·
خیال بافی های لورنتس فون اشتاین
مبنی بر اینکه جامعه از «اراده»، «ایده
اخلاقی» و «اصل روحی» تشکیل می یابد و حفظ می شود، به مکتب سازی در آلمان منجر می
شود و سلسله ای از طرح های اجتماعی و سوسیولوژیکی ایدئالیستی را به دنبال می آورد
که مهر خود را بر پیشانی مرحله بعدی جامعه شناسی آلمان می کوبند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر