تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
دلایل اوبژکتیو و سوبژکتیو آیین شهادت
در جریانات
فاشیستی، فوندامنتالیستی و احزاب استالینیستی
·
همانطور که ذکرش گذشت، بی دورنمائی
تاریخی و بی فردائی طبقاتی بورژوازی در دوره های متفاوت از تناسب قوا میان
بورژوازی و پرولتاریا در مقیاس جامعه و جهان در فرم های متفاوت زیر عرض اندام می کند:
1
پسیمیسم
(بدبینی فلسفی)
2
نیهلیسم
(پوچی گرائی)
1
·
نیهلیسم منکر نظام وجودی، معرفتی، جهانی و اجتماعی می شود.
·
نیهلیسم به مخالفت با مذهب و دین و آیین می پردازد.
·
نیچه ـ فیلسوف امپریالیسم ـ «هیچ»
را کلام آخر شوپنهاور می داند و در اثر خود تحت عنوان «در ورای خیر و شر» (208) از
«نیهلیسم روس» به ستایش برمی خیزد.
·
برای اینکه نیهلیسم روس، به نیهلیسم نظری اکتفا نمی
کند، بلکه به نیهلیسم علمی کمر می بندد.
·
نیهلیست های روس مورد تأیید نیچه، همان کاری را می کنند
که صادق هدایت دیروز و اجامر آدمکش فاشیستی (اموکیسم) و فوندامنتالیستی امروز می کنند.
·
کریسف تورکه به همین دلیل، فوندامنتالیسم را
نیهلیسم نقابدار می نامد.
2
·
نیهلیسم فلسفی به انواع زیر تقسیم می شود:
الف
نیهلیسم
متافیزیکی
·
نیهلیسم متافیزیکی منکر واقعیت عینی می شود.
ب
نیهلیسم
اخلاقی
(اخلاق ستیزی)
·
نیهلیسم اخلاقی منکر موازین، معیارها، هنجارها و ارزش
های اخلاقی می شود.
·
مؤسس نیهلیسم اخلاقی شخص شخیص نیچه است.
·
مراجعه کنید به نیهلیسم اخلاقی در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
پ
نیهلیسم منطقی
·
نیهلیسم منطقی منکر هر نوعی از حقیقت می شود.
·
بدین طریق هر کاری مجاز می گردد.
·
چون با انکار حقیقت عینی، تمیز خیر از شر و نیک از بد
محال می گردد.
3
·
نیهلیسم به انکار معنای زندگی چه به معنی وسیع کلمه و چه
به معنی محدود کلمه می پردازد.
·
بدین طریق از مذهب، جهان بینی، تعالیم فلسفی و سیاسی که می
توانند چراغ راه توده باشند، سلب اعتبار می شود.
·
در نتیجه هر کوشش و تلاش مسئولانه تحقیر می شود و منفور مذموم
تلقی می شود.
4
·
نیهلیسم حتی به انکار معنای تاریخ جهان می پردازد.
·
بدین طریق توسعه و تکامل جامعه بشری انکار می شود.
·
ضمنا میان جامعه و جنگل علامت تساوی گذاشته می شود.
5
·
نیهلیسم به انکار قابل شناسائی بودن واقعیت عینی می
پردازد.
·
بشریت بدین طریق، خرد زدائی می شود و تفاوت میان حشرات
الارض و انسان از بین می رود.
·
در قاموس نیهلیسم، انسان نمی تواند به شناخت چیزی نایل
آید.
·
نهیلیسم بدین طریق، آب بر آسیاب اسکپتیسیسم معرفتی ـ
نظری و اگنوستیسیسم (ندانمگرائی) می ریزد.
·
مراجعه کنید به اسکپتیسیسم، آگنوستیسیسم (ندانمگرائی) در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
6
·
نیهلیسم از سوی دیگر به انکار پای بندی ها، ارزش ها و
هنجارهای اخلاقی می پردازد.
·
نیهلیست های با نقاب و بی نقاب با هارت و پورت و توپ و
تفنگ و اعتراض و پرخاش به رد ارزش ها و هنجارهای اجتماعی می پردازند.
·
بدین طریق زمینه اوبژکتیو و سوبژکتیو را به اخلاق ستیزی،
لاابالیگیری و بی بندوباری هموار می سازند.
6
اما
راه دیگری هم هست:
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
در این جفنگ امید مهرگان، عفریت نیهلیسم
خرناسه می کشد.
·
زندگی برای «ما»ی عنگلابی و یا
عنقلابی بی معنی است و تفاوتی با مرگ ندارد.
·
این همان تئوری نیهلیستی البر کامو
و اجامر دیگر است:
·
برای رهائی از شر پوچی، طغیان بر
ضد پوچی لازم است و انتحار به معنی طغیان بر ضد پوچی است.
·
در قاموس البر کامو و غیره انتحار ـ
چه به ترفند طناب و دار، چه به ترفند آموک (تهیه تفنگی و یا بمبی و قتل عام
همنوعان در هر جا) و چه به ترفند انتحار عنگلابی (آوانتوریسم، چریکیسم و غیره) ـ «تنها
ره رهائی» است.
·
حالا می توان به ماهیت ایده
ئولوژیکی شعار فدائیان فئودالی و مجاهدین کذائی پی برد.
7
·
همین نیهلیسم است که آن را صادق
هدایت به شکل پاسیو (منفعل) نمایندگی و عملی می سازد و اجامر آنارشیستی، اگزیستانسیالیتی،
فاشیستی با هارت و پورت و داس و چکش و نقاله و قلم و چپنمائی به شکل اکتیو
نمایندگی و عملی می سازند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر