تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
اما
راه دیگری هم هست:
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
این رهنمود امید مهرگان به چه معنی
است؟
1
اما
راه دیگری هم هست:
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
برای درک منظور علامه دیار عه
«هورا»، نظری به جمله قبلی او می اندازیم:
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
در این حالت می توان صرفاً طاقت آورد
و
تا سر حدِّ مرگ مقاومت کرد.
عملی
که به هرحال شکنجه گر را
یا سرانجام خسته می کند
یا
بر لجاجت او می افزاید.
·
برای تئوریسین دیار عه «هورا» و عا
«شورا» مقاومت تا سر حد مرگ کافی نیست.
·
کاری که عملا نه امکان پذیر است و
نه راسیونال.
·
انسان ضد ضربه، «پولاد آبدیده»
(استالینیسم) فقط در عالم خیال وجود دارد و نه در عالم رئال.
·
افسانه های مقاومت تا سر حد مرگ که
راجع به وارطان و این و آن سر هم بندی شده اند، صرفنظر از نیات افسانه
پردازان، ارزش عینی و علمی ندارند.
·
اگر این افسانه ها تحلیل شوند، دم
خروس، هویدا می شود.
2
پودر سرب
·
برای اینکه آدم، آدم است و نه آهن
و پولاد و صخره و سنگ.
·
تازه آهن و پولاد و صخره و سنگ هم
قادر به مقاومت تا سر حد مرگ نیستند.
·
دلیل این امر را هم آزمایشات
فیزیکی اثبات می کنند و هم قانون دیالک تیکی گذار از تغییرات کمی به کیفی اثبات
تجربی و علمی کرده است:
·
تغییرات کمی تدریجی وارده بر هر
چیز، پس از رسیدن به حد عینی معینی به تغییر کیفی آن چیز منجر می شوند:
الف
·
آهن و پولاد و صخره و سنگ ـ حتی ـ تحت
فشار پودر می شود.
ب
·
اگر فشار افزایش یابد، آب می شوند.
پ
·
اگر
فشار افزایش بیشتر یابد، دود می شوند.
ت
·
اگر
فشار باز هم افزایش یابد، اتمیزه می شوند.
3
·
این بدان معنی است که آهن و پولاد
و صخره و سنگ تحت فشار سلب هویت و کیفیت می شوند.
·
سلب آهنیت و پولادیت و صخرگیت و
سنگیت می شوند.
4
·
آدمی که ـ به فرض محال ـ تا سر حد
مرگ مقاومت می کند، حتی بلحاظ فیزیکی (ساختار جسمانی) سلب آدمیت می شود، چه رسد بلحاظ فکری و ر.حی و
روانی و ایده ئولوژیکی.
5
·
امید مهرگان با طرزت فکر دیالک
تیکی (حتی با طرز تفکر دیالک تیکی ـ ایدئالیستی) بیگانه است.
·
امید مهرگان بسان آخوند جماعت،
متافیزیکی «می عندیشد.»
·
در قاموس او شکنجه فقط به تخریب
اوبژکت شکنجه منجر می شود.
·
از این خبرها نیست.
·
اگر امید مهرگان تردید داشت، می
تواند زنگی بزند و از علمای شکنجه جماران و جمکران بپرسد تا به قول کریم در قرآنش،
«یقین قلبی کسب کند.»
·
شکنجه در همه فرم های آن، سوبژکت و
اوبژکت شکنجه را، شکنجه گر و شکنجه شونده را، سلب آدمیت می کند.
·
غلامحسین ساعدی در آثار خود، بویژه
در «آرامش در حضور دیگران» این دیالک تیک شکنجه را نشان می دهد.
·
در همه زمینه ها و عرصه ها نه
دوئالیسم سوبژکت ـ اوبژکت، بلکه دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت برقرار است.
·
سوبژکت ضمن تغییر اوبژکت، خود نیز
تغییر می یابد.
·
اگر چنین نبود، میمون آدم نمی شد.
6
·
ضمنا شکنجه فقط شلاق زدن و ناخن
کشیدن نیست.
·
شکنجه صدها فرم دارد.
·
این را نه تنها «علمای» با عبا و
عمامه و بی عبا و عمامه می دانند، بلکه حتی نیاکان ما می دانستند.
·
امید مهرگان بهتر است که به جای
تئوری بافی، کلیله و دمنه و غیره بخواند و با تجربه «آفتابه بیاور» آشنا شود.
·
شرزه شیران حتی قادر به «مقاومت
صرف تا سر حد مرگ» نبوده اند، چه رسد به نابدل و امیر پرویز پویان.
·
پویان پس از چند روز مقاومت، به روایتی ادرس
خانه تیمی را در اختیار شکنجه گران می گذارد که همه از دم نفله و دستگیر می شوند.
7
· علاوه بر این، اگر فرم معینی از
شکنجه، کارگر نیفتد، فرم دیگری از شکنجه به خدمت گرفته می شود.
·
جای شلاق را شعری می گیرد.
·
آزار دختر، مادر، پدر و خواهر و همسر
می گیرد.
·
در این زمینه صدها کتاب تحریر
یافته و صدها خاطره نقل شده است.
·
کیانوری چند سال قبل، در نامه به
سید علی از شکنجه همسر سالخورده و دخترش شکوه دارد.
8
·
انسان مقاوم در مقابل همه انواع و
اقسام شکنجه در کره مریخ است و نه در کره ارض.
·
هدف اجامر شکنجه گر جماران و
جمکران از سفر دسته جمعی به کره مریخ به بهانه ی خواندن نماز جماعت در آنجا هم همین
است.
·
نماز جماعت در مریخ، بهانه است.
·
فریب دعاوی ریائی این اجامر مزور
را نباید خورد.
·
اینها می خواهند سکنه کره مریخ را
با تجارب شکنجه خویش مورد آزمون و آزمایش قرار دهند و ساز و برگ شکنجه همنوع را
کمال درخور بخشند.
9
اما
راه دیگری هم هست:
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
امید مهرگان ـ مرجع تقلید عوام
واره ها و عوامفریبان ـ می خواهد که اوبژکت شکنجه، تازیانه از دست سوبژکت شکنجه
بگیرد و بر گرده خویش فرود آورد.
·
یعنی خودش داوطلبانه خودش را شکنجه
دهد.
·
این ایده حیرت انگیز کیمیا و کمیاب
اما چگونه به خاطر امید مهرگان خطور کرده است؟
·
ایده ها و اندیشه ها که خود آ
نیستند.
·
خاطر آدمی که زادگاه افکار نیست.
·
منشاء عینی این اندیشه عجق ـ وجق
چیست؟
5
اما
راه دیگری هم هست:
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
برای تهیه پاسخ به این پرسش باید
از خود پرسید منشاء عینی سینه زدن، زنجیر زدن و قمه و قداره بر سر زدن چیست؟
·
این فرم از خودستیزی خاص اهل تشیع
نیست.
·
این فرم مازوخیسم، یکی از سوقاتات
قرون وسطی است.
·
اگر کسی فیلم «نام گل سرخ» به
هنرپیشگی شان کانری را دیده باشد و یا کتاب مؤلف ایتالیائی مربوط به این فیلم را
خوانده باشد، متوجه می شود که در قرون وسطی فقهای مسیحی هم زنجیر زنان قهاری بوده
اند.
·
آنها در این کتاب و فیلم به جای
زنجیر از دسته ترکه (به تقلید از دسته گل)
تر و تازه استفاده می کردند.
·
مؤمنین مسیحی در جائی ـ دور از
انظار عمومی ـ لخت می شدند و با شلاقی از ترکه های به هم پیوسته، گرده و گردن و
پشت خود را آش و لاش می کردند.
·
برای درک «ریشه های» عینی اندیشه
امید مهرگان و رسم و روال جمهوری جماران و جمکران، دیدن این فیلم واجب تر از آب و
نان شب است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر