مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
آواز چگور
از این اوستا
(1344)
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
اینک،
چگوری لحظه ای خاموش می ماند
و
آنگاه می خواند:
«شو
تا بشوگیر، ای خدا، بر کوهسارون
می
باره بارون، ای خدا، می باره بارون
از
خان خانان، ای خدا، سردار بجنورد
من شکوه دارم، ای خدا، دل، زار و زارون
من شکوه دارم، ای خدا، دل، زار و زارون
·
معنی تحت اللفظی:
·
چگوری مرد، پس از مکثی می خواند:
·
«شب تا شبگیر (؟) بر کوهساران باران می بارد.
·
از خان بجنورد ـ خان الخوانین ـ به
درگاهت، ای خدا، شکایت دارم.»
1
شو
تا بشوگیر، ای خدا، بر کوهسارون
می
باره بارون، ای خدا، می باره بارون
از
خان خانان، ای خدا، سردار بجنورد
من شکوه دارم، ای خدا، دل، زار و زارون
من شکوه دارم، ای خدا، دل، زار و زارون
·
چگوری مرد در این دو بیت ترانه، دیالک
تیک توده و طبقه حاکمه را به شکل دیالک تیک دهقان و خان خانان و ضمنا به شکل دیالک
تیک ستمدیده و ستمگر بسط و تعمیم می دهد.
·
توده ی ستمدیده اما به هر دلیل اوبژکتیو
و سوبژکتیو، در نبرد بر ضد طبقه حاکمه شکست خورده است.
·
به همین دلیل بسان ابر شب تا سحر
اشک می ریزد.
·
طنز قضیه کجا ست؟
2
شو
تا بشوگیر، ای خدا، بر کوهسارون
می
باره بارون، ای خدا، می باره بارون
از
خان خانان، ای خدا، سردار بجنورد
من شکوه دارم، ای خدا، دل، زار و زارون
من شکوه دارم، ای خدا، دل، زار و زارون
·
طنز قضیه در این است که دهقان از
فرط لاعلاجی به خدا پناه برده است.
·
خدا چیست و یا کیست که توده
ستمدیده به آن و یا او پناه می برد؟
1
خدا یکی از فرم های بسط و تعمیم روح است.
2
روح عالی ترین مقوله فلسفی است
3
روح جفت دیالک تیکی ماده (واقعیت عینی لایتناهی) است.
4
مفهوم خدا بسان مفهوم درخت است
که نتیجه تجرید (انتزاع) سرو و
صنوبر و بید و بیدمشک و غیره است.
5
همه چیزهای روحی
تصاویر اند.
از جن و ملک تا عرش و فلک
6
چیزهای روحی
تصاویر انتزاعی چیزهای مادی اند.
7
به همین دلیل ثانوی اند.
8
بدون سرو و صنوبر
مفهوم درخت (روح) نمی تواند تشکیل شود و وجود داشته باشد.
9
خدا تصویر آسمانی ـ انتزاعی چیست و کیست؟
3
آتش
گرفتم، ای خدا، آتش گرفتم
شش
تا جوونم، ای خدا، شد تیر بارون
ابر
بهارون، ای خدا بر کوه نباره
بر
من بباره، ای خدا، دل، لاله زارون»
·
معنی تحت اللفظی:
·
آتش گرفتم.
·
خان خانان 6 تن از فرزندانم را تیرباران کرد.
·
ایکاش ابر بهاران نه بر کوه، بلکه
بر من ببارد که کویر دلم لاله زار است.
4
·
اکنون دلیل گریه پیگیر ابر (دل رعیت)
از شب تا سحر معلوم می شود.
·
چگوری مرد اکنون دیالک تیک دیگری
را توسعه می دهد:
·
چگوری مرد دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
را به شکل دیالک تیک ابر و دشت و ضمنا به شکل دیالک تیک رعیت و ابر بسط و تعمیم می
دهد.
·
·
این اما به چه معنی است؟
5
من
شکوه دارم، ای خدا، دل، زار و زارون
·
چگوری در دو بیت اول، دیالک تیک سوبژکت
ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک دل دهقان و قفس سینه بسط و تعمیم داده بود.
·
سوبژکت گریه، گرینده، خود رعیت
ستمدیده بود.
6
ابر
بهارون، ای خدا بر کوه نباره
بر
من بباره، ای خدا، دل، لاله زارون
·
چگوری مرد اما در دو بیت دوم، دیالک
تیک سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک ابر و دهقان بسط و تعمیم می دهد.
·
دهقانی که در دو بیت اول، سوبژکت گریه
بود، در دو بیت دوم، اوبژکت گریه می شود.
·
دیالک تیک هم همین است.
·
سوبژکت (دهقان) در سیستم مختصاتی
به اوبژکت (دهقان) در سیستم مختصات دیگر
استحاله می یابد.
7
بس
کن خدا را، بی خود ام کردی
من
در چگور تو صدای گریه ی خود را شنیدم، باز
من
می شناسم، این صدای گریه ی من بود.
·
معنی تحت اللفظی:
·
بس کن، ای چگوری مرد.
·
این منم که در چگور تو زندانی ام و
می نالم.
·
اخوان اکنون در نای چگور، ناله خود
را و در روح محبوس در زندان چگور، خویشتن خویش را باز می شناسد.
·
در نتیجه، به هویت خویش پی می برد.
·
این به چه معنی است؟
8
بس
کن خدا را، بی خود ام کردی
من
در چگور تو صدای گریه ی خود را شنیدم، باز
من
می شناسم، این صدای گریه ی من بود.
·
این بدان معنی است که روح تبعیدی
قبیله، تجسم مادی یافته است و در هیئت اخوان عرض اندام کرده است.
·
گذار از روح به ماده.
·
گذار از جان به جسم.
·
این درست همان روند و روالی است که
در انجیل به عیسی مسیح نسبت داده می شود:
·
روح (خدا) جسمیت می یابد و هیئت حضرت
عیسی را به خود می گیرد.
9
بی
اعتنا با من
مرد
چگوری همجنان سرگرم با کارش
و
آن کاروان سایه و اشباح
در
راه و رفتارش
·
معنی تحت اللفظی:
·
چگوری مرد ـ بی اعتنا به من و سخنان
من ـ سرگرم زخمه زدن بر ساز، تکثیر ارواح و اشباح و تشکیل کاروان رونده از آنها ست.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر