۱۳۹۴ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

سیاوش کسرائی از دید آن و این (1)

سیاوش کسرائی 
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)  

ویرایش، تأمل و تحلیلی از
گاف سنگزاد   

پیشکش 
به یاد نامیرای 
سیاوش کسرائی 

مانلی کسرائی
سرچشمه:
صفحه فیسبوک مانلی


در ماه اكتبر ١٩٩٤ از طريق دفتر صليب سرخ جهاني
مدارك پدرم جهت خروج از شوروي و سفر به اتريش را دريافت كرديم و در راه بازگشت به منزل در اتوبوس بوديم
كه از او سؤال كردم:
«بابا آيا اگر يكبار ديگر بدنيا مي آمدي
اين راه و اين انديشه رو انتخاب مي كردي؟»

در جوابم گفت:
«مانلي جان
هميشه اين طور رسم بوده كه وقتي كسي شكست مي خورد
و يا مي بازد همه اطرافيان و دور و بر مي گويند:
ديدي؟
ما كه گفتيم .
ما كه مي دونستيم.
و هر كسي كه از راه مي رسد هزار و يك انتقاد مي كند
و همه حق دارند (حق به جانب اند)
چرا كه تو بازنده و شكست خورده اي.
اما از فرد پيروز انتقاد نمي شود.»

• ما این مقاله مانلی کسرائی را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم تا سهم خود را به کشف حقیقت عینی در این زمینه هم ادا کرده باشیم:

1
از او سؤال كردم:
«بابا آيا اگر يكبار ديگر بدنيا مي آمدي
اين راه و اين انديشه رو انتخاب مي كردي؟»

• این سؤال پسر از پدر، حاوی انتقاد مستور پسر از بیوگرافی پدر است:
• این سؤال حاکی از آن است که پدر ـ در بهترین حالت ـ مرتکب خریت و خطا و در بدترین حالت، مرتکب خیانت شده است.
• سؤال پسر از پدر این است که از بیوگرافی خود شرمنده است و یا نه؟

• سؤال حریفی از پسر شیلی شناس سیاوش این است که اگر النده به خواب پسرش می آمد، او هم از پدر همین سؤال را می کرد و یا چنین سؤالاتی در انحصار پسران ایرانی است؟

2
از او سؤال كردم:
«بابا آيا اگر يكبار ديگر بدنيا مي آمدي
اين راه و اين انديشه رو انتخاب مي كردي؟»

• بنا بر قانون دیالک تیکی نفی نفی، فرزند نافی دیالک تیکی والدین (مادر ـ پدر) است.
• نفی دیالک تیکی در هستی بطور کلی حاکم است و شامل حال هر نبات و جانور و انسان می شود:
• نفی دیالک تیکی بدان معنی است که نو (جوانه، جوجه، توله، فرزند) جنبه های مثبت و بالنده کهنه (نبات، پرنده، حیوان، مادر و پدر) را از آن خود می کند و جنبه های منفی آن را حذف می کند و دور می اندازد.

3
• راز توسعه و تکامل در هستی بطور کلی (طبیعت، جامعه، تفکر) ببرکت این نفی دیالک تیکی تضمین می شود.
• این نفی دیالک تیکی نسل اندر نسل در عالم نباتات، جانوران و انسان ها تکرار می شود:
• مادر به نوبه خود روزی دختر بوده و مادر ـ پدر خود را نفی دیالک تیکی کرده است.
• پدر خود به نوبه خود روزی پسر بوده و مادر ـ پدر خود را نفی دیالک تیکی کرده است.
• تا در پله بعدی توسعه، همان دختر و پسر دیروز، به مثابه مادر ـ پدر، توسط فرزند خود نفی دیالک تیکی شوند.

4
• بدین طریق بخش اعظم جنبه های مثبت و بالنده نسل قبل حفظ می شود و توسعه داده می شود و بخش اعظم جنبه های منفی، نقد و نفی و حذف می شوند و دور انداخته می شوند.

• هر انقلاب اجتماعی نیز از گردنه همین قانون دیالک تیکی نفی نفی و به عبارت دیگر از گردنه دشوار دیالک تیک پیوست و گسست (حفظ جنبه های مثبت کهنه و حذف جنبه های منفی آن) می گذرد.

• مراجعه کنید به قانون دیالک تیکی نفی نفی، دیالک تیک پیوست و گسست، دیالک تیک کهنه و نو در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5
از او سؤال كردم:
«بابا آيا اگر يكبار ديگر بدنيا مي آمدي
اين راه و اين انديشه رو انتخاب مي كردي؟»

• این قانون دیالک تیکی و این دیالک تیک پیوست و گسست احتمالا فقط در جامعه بشری (و نه در عالم نباتات و جانوران) گاهی مسخ و مثله و مخدوش می شود:

الف
• گاهی فرزند جنبه های مثبت مادر ـ پدر را نقد و نفی و حذف می کند و جنبه های منفی آنها را از آن خود می کند، حفظ می کند و توسعه می دهد.
• در این صورت می توان گفت که دیالک تیک پیوست و گسست وارونه می شود.
• این پدیده را می توان نفی مخرب و منفی نام داد.

ب
• فرزند گاهی مادر ـ پدر را نفی مکانیکی می کند.
• یعنی مادر ـ پدر را با کلیت جنبه های مثبت و منفی شان نقد و نفی و حذف می کند و دور می اندازد.

6
• این پدیده ها را می توان در مورد فرزندانی تجربه کرد که مادر ـ پدر خادم خلق داشته اند.
• مثال بارز نفی مخدوش و مکانیکی را می توان در مورد دختر فیدل کاسترو شاهد بود که پناهنده امپریالیسم امریکا شده است.

7
• این دو فرم وارونه سازی و نفی مخدوش و مکانیکی در جو شکست، تشدید می شود.
• فرزند هر توده ای از همان آغاز کودکی، بطور طبیعی نافی مادر ـ پدر توده ای است که از دید او نه به دنبال لذت فردی و خانوادگی نقد، بلکه به دنبال ذلت و ریاضت فردی و خانوادگی برای دفاع از عزت توده ای و تأمین لذت توده ای نسیه اند.
• پس از شکست حزب مادر ـ پدر، این نفی مخدوش و مکانیکی مخرب و منفی فرم افراطی به خود می گیرد و از چارچوب تنگ خانواده فروپاشیده شده بیرون می زند.

6
از او سؤال كردم:
«بابا آيا اگر يكبار ديگر بدنيا مي آمدي
اين راه و اين انديشه رو انتخاب مي كردي؟»

• این سؤال پسر از پدر، حاکی از آن است که پسر آلترناتیوی برای جانبداری از حقیقت عینی (خرد و خلق) در آستین دارد.
• منظور پسر (هر پسر و یا دختر) از مفهوم «دوباره تولد یافتن»، عرض اندام دیگرگونه ی شخصی خویش است:
• این بدان معنی است که من مثل تو نخواهم بود.
• من راه ریاضت آمیز پر دردسر تو را پی نخواهم گرفت.


ایوان تورگینف ـ نویسنده روسی رمان « پدران و پسران» ـ احتمالا از همین روند نفی مخدوش و مکانیکی ـ ارتجاعی در خیلی از خانواده ها گزارش می دهد.

• پسر و یا دختر اما چه آلترناتیوی برای مبارزه در راه رهایش اجتماعی نهائی در کله خالی از خرد اندیشنده و در چنته خالی از سخن اندیشیده خود می تواند داشته باشد؟

• در این جور مواقع است که از محتوای ارتجاعی نفی مخدوش و مکانیکی پرده بر می افتد.

ادامه دارد.

۵ نظر:

  1. باپوزش که ایجاد مزاحمت میکنم سوالم به این قسمت مربوط نیست تمام سایت را دنبال کردم اما جوابم را پیدا نکردم در مهر ماه سال جاری شمسی سلسله مقالات روانشناسی بااین آدرس
    http://hadgarie.blogspot.de/2015/10/2_22.html بند دوم نظرات روبنشتاین " بنا بر رابطه پدیده های روانی با سوبژکتی" را دقیقا توضیح دهید.آیا جمله بندی دقیق است ؟در هر صورت توضیح منظور را بدهید.درسالهای دور کتابی از روبنشتاین در ایران منتشر شدهر چند مغلوط از نظرحروفچینی ونارسا از نظر ترجمه معرفی یی نیز در ماهناهه هد هد بر آن نوشته شد تا اینکه 5ماه پیش شما از آن یاد کردید

    پاسخحذف
  2. وهمچنین در همان مجموعه با این آدرس
    http://hadgarie.blogspot.de/2015/10/6_26.html تفاوت
    ب

    · روانشناسی پاتو پسیکولوژی



    ت

    · روانشناسی پسیکو پاتولوژی. راتوضیح دهید که منظور دقیقا چیست در فضای وب یکی دارای تعریف است و یکی نیست .آیا باید به این دو دیالکتیکی نگاه کرد یعنی رابطه ای دیالکتیکی دارند اگر بله یا نه بیشتر توضیح دهید .سلامت باشید

    پاسخحذف
  3. ممنون
    پاسخ به این پرسش ها در زیر مطلب مربوطه داده شد:
    http://hadgarie.blogspot.de/2015/10/2_22.html

    پاسخحذف
  4. امیدوارم تمام انسانهایی که به دنبال حقیقت میگرددند موفق باشند.
    شما تنها به بعضی از پرسشها پاسخ میدهید.درسالهای اخیر پاسخ عدهای را بلا فاصله میدهید وپاسخ عده ای رامسکوت میگذارید.
    عدهای را دعوت به تفکر مفهومی میکنید وگاهی از کنار پرسشهایی میگذرید!البته به خودتان مربوط است.در برخی پرسشها شما تنها مرجع نیستید !اما بهترین پاسخها را میدهیدوگاهی کلنجارطلب پاسخهارا!درک و دنیایی که از ادبیات ارائه میدهید باور نکردنیست.القصه
    آنان که خاک ره به نظر کیمیا کنند آیا بود به سوالی نگه کنند؟
    تفاوت خصلت شیئی انرژتیکی با ویژگی اطلاعی ماده در چیست چگونه میتوان آنرا یافت؟
    مبحث سیبر نتیک را در چند بخش ارائه دادید.همین سه بخشی که در آرشیو موجود است؟ آیا آنرا ادامه میدهید؟
    ونیز تقاضای توضیح بیشتر در موارد زیر را دارم
    تبدیل اصول علمی به نیروی مولده بلا واسطه

    8
    · تبدیل اصول علمی به علوم هدایتی

    9
    · تبدیل اصول علمی به علوم اطلاعاتی و مبادله ای ـ نظری (مخابراتی)
    مقوله سازی دارای چه اصولی است میتوان آنرا در قالبی مشخص ارائه داد
    http://hadgarie.blogspot.com/2014/04/2_11.html

    پاسخحذف
  5. ممنون
    این مقولات بتدریج ترجمه و منتشر خواهند شد.

    پاسخحذف