۱۳۹۴ بهمن ۲۵, یکشنبه

سیری در شعری از هما وثوق (22 ) (بخش آخر)


ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺧﺴﺘﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﻨﺪ

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون 

ﻭ ﻣﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ
ﻧﺠﯿﺐ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯿﻢ
ﻣﺎﺩﺭﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﻣﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻡ ﻭ ﭘﺮ ﻣﻬﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺎﺷﻮﯾﯿﻤﺎﻥ ﺳﻨﮓ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯾﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺳﯿﻨﻪ ﺳﭙﺮ ﻣﯽ کنیم
ﻇﻠﻢ ﻫﺎ ﻭ ﺗﺒﻌﯿﺾ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻃﺎﻗﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯾﻢ
ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﻓﻘﻂ ...
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻤﺎﻥ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺰﯾﻢ
ﮔﺎﻫﯽ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﻣﯽ ﺧﺰﯾﻢ ﻭ ﺑﻐﺾﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﺘﮑﺎﻧﯿﻢ (می ترکانیم؟)
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻓﺴﻮﺱ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﯾﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺎﻧﮕﯿﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ ﺷﺪﻧﺪ
ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻥ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯿﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﺯﻥ ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ
ﻣﯽ ﺑﺎﻟﯿﻢ. 
ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺧﺴﺘﻪ ﺗﺎﺭﯾﺨﻨﺪ.

·        این بند آخر شعر بلند هما وثوق است.
·        در این بند شعر هما وثوق به نتیجه گیری نهائی مبادرت می ورزد:

1
ﻭ ﻣﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ
ﻧﺠﯿﺐ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯿﻢ
ﻣﺎﺩﺭﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﻣﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻡ ﻭ ﭘﺮ ﻣﻬﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺎﺷﻮﯾﯿﻤﺎﻥ ﺳﻨﮓ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯾﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺳﯿﻨﻪ ﺳﭙﺮ ﻣﯽ کنیم
ﻇﻠﻢ ﻫﺎ ﻭ ﺗﺒﻌﯿﺾ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻃﺎﻗﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯾﻢ

·        نتیجه عملی نهائی پس از تعمیر اندام بنا بر الگوی متناسب با زنتصویر طبقه حاکمه امپریالیستی (دافیسم، پلی بوئیسم، هالی وودیسم، ام تی ویسم)، این است که زنان اقشار بینابینی جامعه، کماکان خود را در منگنه تضادهای کمرشکن می یابند:

ﺗﺎ ﺷﻮﻫﺮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﯿﺮﻧﺪ ﺍﺯ ﻣﺎ، ﺑﺎ ﺳﻼﺡ ﺯﻧﺎﻧﮕﯽ
ﺳﻼﺡ ﺯﻧﺎﻧﮕﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﯾﻤﺸﺎﻥ
ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﮔﯿﺠﯿﻢ ﮐﻪ
ﭼﻄﻮﺭ ﻫﻢ ﺁﺷﭙﺰ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ
ﻫﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺧﻮﺑﯽ
ﻫﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﻤﻮﻧﻪ...
ﻫﻢ ﮐﻤﮏ ﺧﺮﺝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﺮﺥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ئی
  ﮐﻪ ﻣﺮﺩاﻥ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧند ﺑﭽﺮﺧﺎﻧند
ﻫﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﮐﻨﯿﻢ
ﻫﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﻨﯿﻢ
ﻫﻢ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺑﺎﺷﯿﻢ

·        حالا معلوم می شود که با تعمیر مناطقی از اندام از لب و لوچه و دندان گرفته تا باسن و سینه و سر و صورت نمی توان به تغییر شرایط نایل آمد.
·        فقط می توان گیج تر شد و در منجلاب بحران های متنوع فرو رفت.

2
ﻭ ﻣﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ
ﻧﺠﯿﺐ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯿﻢ
ﻣﺎﺩﺭﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﻣﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﻡ ﻭ ﭘﺮ ﻣﻬﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺎﺷﻮﯾﯿﻤﺎﻥ ﺳﻨﮓ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯾﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺳﯿﻨﻪ ﺳﭙﺮ ﻣﯽ کنیم
ﻇﻠﻢ ﻫﺎ ﻭ ﺗﺒﻌﯿﺾ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻃﺎﻗﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯾﻢ

·        در این بند شعر نشان داده می شود که زنان اقشار بینابینی در بهترین حالت به همان جا برمی گردند که قبلا بوده اند و در بد ترین حالت، ادمیت زدائی و اجتماعیت زدائی می شود.
·        به زباله و تفاله استحاله می یابند.
·        مثلا به آلت لهو و لعب عیاشان تبدیل می شوند.
·        لومپن واره می شوند.

3
·        آنچه هما وثوق به دلیل فقر فلسفه (فقر خرد اندیشنده) نمی بیند و تبیین نمی دارد، بحران های متنوع عمیقی است که زنان اقشار بینابینی جامعه (شاید زنان متعلق به طبقات اجتماعی دیگر نیز) در منجلاب آنها دست و پا می زنند: 

4
·        اولین بحرانی که زنان (و نران)  اقشار بینابینی (طبقه متوسط کذائی) در آن، دست و پا می زنند، بحران استه تیکی مبتنی بر انسانتصویر است.

·        سلطنت پهلوی و ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی با سرکوب ریشه ای و اساسی حزب توده، بزرگ ترین خیانت اخلاقی ـ فرهنگی به جامعه را مرتکب شده اند:

الف
·        در غیاب حزب توده، جامعه نسبت به انسانتصویر سوسیالیستی  بیگانه مانده است.

ب
·        نه انسانتصویر شبه امپریالیستی پهلوی (می نی ژوپ و ژیگولیسم و غیره) جا افتاده و نه انسانتصویر فئودالی ـ فوندامنتالیستی عجوزه های عجق ـ وجق عهد عتیق.

5

·        اکنون انسانتصویر و زنتصویر امپریالیستی (دافیسم، پلی بوئیسم، هالی وودیسم، ام تی ویسم)، یکه تاز میدان گشته است.
·        اما همه که نمی توانند هلری داف شوند.

·        حتی خود هلری داف بچه زاییده، پیر شده و داف زدائی شده است.

·        به همین دلیل، زنان اقشار بینابینی یا باید با قرائت فاتحه بلندی بر اخلاق و فرهنگ، «دم» را نجات دهند.
·        مثلا برای عمل جراحی معینی با هر نره خری همخوابه شوند و لیاقت لازم به مادریت را فدا کنند و یا باید به انتحار تدریجی و یا ناگهانی مبادرت ورزند.

·        هما وثوق نیز از همین شرایط تراژیک ـ کم و بیش ـ پرده برمی دارد: 

6
ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﻓﻘﻂ ...
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻤﺎﻥ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺰﯾﻢ
ﮔﺎﻫﯽ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﻣﯽ ﺧﺰﯾﻢ ﻭ ﺑﻐﺾﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﺘﮑﺎﻧﯿﻢ (می ترکانیم؟)

·        این گوشه گیری و گریه بی سر و صدا و تکاندن و ترکاندن بغض، نشانه دست و پا زدن در بحران های متنوعی است که بحران استه تیکی مبتنی بر زنتصویر تحمیلی توسط طبقه حاکمه یکی از آنها ست.

·        این به معنی انتحار تدریجی است.

·        معلوم نیست که چرا و به چه دلیل باید فاطمه زهرا ویا هلری داف و غیره زنتصویر ایدئال زنان جامعه ایران باشند.

·        بدین طریق دختران و زنان جامعه گرفتار در منگنه طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی بر سر دو راهی خطرناکی قرار می گیرند: 

الف
·        یا پذیرش زنتصویر امپریالیستی (دافیسم، پلی بوئیسم، هالی وودیسم، ام تی ویسم)
·        یعنی ایدئالیزه کردن بی بند و باری اخلاقی، سکسیسم، فحشاء، هرزگی، لومپنیسم.

ب
·        یا پذیرش زنتصویر فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی که در فرم های زیر هم «تئوریزه» و هم عملی می شود:

1
·        تظاهر به رعایت داوطلبانه ی حجاب
·        بدین طریق هر زنتصویر نامتناسب با زنتصویر طبقه حاکمه امپریالیستی زیر چادر و مقنعه و غیره از دیده ها پنهان می ماند و بطور انتزاعی، صوری و فرمال و کشکی نفی می شود، بی آنکه بطور معین بتواند نفی شود.

2
·        مسابقه داوطلبانه، عملی و فعال بخشی از زنان جامعه در زن ستیزی با نران ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی.

3
·        فخر بخشی از زنان به بردگی و آمادگی و یا تمکین آنان به خرید و فروش خویش و یا به اجاره موقتی خویش (سکس در خانه های عفاف اجامر، صیغه و غیره) یکی دیگر از آلترناتیو هائی است که زنان نامناسب با زنتصویر طبقه حاکمه امپریالیستی از خود بروز می دهند.

·        اینجا نیز بردگی زنان در صنایع سکس و تن در دادن آنان به هر کثافتکاری بطور انتزاعی و صوری و شرعی و کشکشی نفی می شود و نه بطور معین.
·        زن در هر دو صورت چیز واره می شود و به درجه فاحشه و روسپی تنزل می یابد.
·        اسم ها اما متفاوتند:
·        یکی مدل و هنرپیشه سکس و غیره تلقی می شود.
·        دیگری متدین و عفیف و مسلمان و حزب الله و داعش و طالبان و غیره.

7
ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﻓﻘﻂ ...
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﻤﺎﻥ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺰﯾﻢ
ﮔﺎﻫﯽ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﻣﯽ ﺧﺰﯾﻢ ﻭ ﺑﻐﺾﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﺘﮑﺎﻧﯿﻢ (می ترکانیم؟)

·        این بغض و گریه و گوشه گیری اما از بحران ایده ئولوژیکی زنان اقشار بینابینی حکایت دارد.
·        زنان کلافه اند.
·        به قول هما وثوق گیج و سر در گم اند.
·        به همین دلیل نمی توانند زنتصویر ارتجاعی و زن ستیز را نفی انقلابی کنند و طرح زنتصویر نوینی را در اندازند.
·        اکنون غیاب غم انگیز سیستم سوسیالیستی در مقیاس جهانی و احزاب توده ای در سطوح ملی، بیش از هر زمان دیگر احساس می شود.

پایان

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    اینجا نیز بردگی زنان در صنایع سکس و تن در دادن آنان به هر کثافتکاری بطور انتزاعی و صوری و شرعی و کشکی نفی می شود و نه بطور معین.

    پاسخحذف