۱۳۹۴ بهمن ۳۰, جمعه

سیاوش کسرائی از دید آن و این (8)


سیاوش کسرائی
( 1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)

ویرایش، تأمل و تحلیلی از
گاف سنگزاد
 
مانلی کسرائی
سرچشمه:
صفحه فیسبوک مانلی
 
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.

• عججب جفنگی!
• شهر برلین پس از شکست آلمان فاشیستی (ناسیونال ـ سوسیالیستی) میان متفقین به 4 منطقه امریکائی، انگلیسی، فرانسوی و شوروی تقسیم می شود.
• کشور آلمان عملا به دو بخش تحت سرکردگی امریکا و شوروی تقسیم می شود.
• در این دوره انگلیس و فرانسه درد شان بیشتر از درمان شان بوده است و نمی توانستند دردی از درد های آلمان مخروبه از جنگ را درمان کنند.

• این چیزها کمترین ربطی به انقطاب جهان نداشته اند.
• جنگ جهانی امپریالیستی دوم پس از کشتار 60 تا 70 میلیون انسان و تبدیل بخش اعظم جهان به زمین سوخته و لم یزرع، به فاجعه ای برای بشریت بظاهر هنوز زنده بدل شده بود.
• پس از پایان جنگ، صدها میلیون انسان باید تغذیه می شدند تا از مرگ حتمی نجات یابند.
• تقسیم آلمان و برلین ـ قبل از همه ـ هم برای درمان درد گرسنگی و تشنگی مردم بود.
 
1
 
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.

• تقسیم رسمی جهان به حیطه نفوذ دو سیستم سرمایه داری و سوسیالیستی در نشست نخست سه نفره استالین، روزولت و چرچیل و بعد در نشست دو نفره استالین و روزولت صورت می گیرد و جهان به دو بخش تحت سرکردگی امریکا و شوروی تقسیم می شود. 
 
• این اما به چه معنی است؟

2
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.

• برای پاسخ به این پرسش، باید از خود و اعوان و انصار خود پرسید:
 
چرا نشست حضرات نخست سه نفره بوده و بعد دو نفره شده است؟

• چرا چرچیل حداقل یک یا دو هفته زودتر جلسه را ترک گفته است؟

3
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.
 
• آماج اصلی امپریالیسم آلمان، هم در جنگ جهانی امپریالیستی اول و هم در جنگ جهانی امپریالیستی دوم، کسب سرکردگی (هژمونی) امپریالیستی ـ جهانی بوده است.

• این اما به چه معنی است؟ 
 
4
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.
 
• این بدان معنی که آماج اصلی هر دو جنگ جهانی امپریالیستی، بازتقسیم جهان میان قدرت های امپریالیستی بوده است.
• هدف امپریالیسم آلمان، در هر دو جنگ جهانی اول و دوم، گرفتن جای امپریالیسم انگلیس (بریتانیای کبیر که در قلمرو هژمونی اش آفتاب هرگز غروب نمی کرد) در جهان بوده است.

• مسئله جالب که کمتر مورد توجه قرار گرفته، بلشویسم در این میان بوده است:

5
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.

• امپریالیسم آلمان در اواخر جنگ جهانی امپریالیستی اول، با بلشویسم تحت رهبری لنین پیمان می بندد و عملا پیروزی انقلاب اکتبر را تسهیل می کند تا رقیب امپریالیستی اش (تزار روس) را تضعیف کند.
• ظاهرا در این موقع هم بلشویسم طالب پایان جنگ جهانی اول بوده و هم امپریالیسم آلمان که از قضا خودش جنگ را شروع کرده بود.
• همان امپریالیسم آلمان که پس از روی کار آمدن بلشویسم، از ضعف بلشویسم تازه به قدرت رسیده سوء استفاده می کند و دولت شوروی را تحت فشار مالی و غیره قرار می دهد.
• در آثار لنین از زورگوئی و قلدرمابی امپریالیسم آلمان سخن رفته است.

6
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.
 
• در پایان جنگ جهانی امپریالیستی دوم، روزولت به مثابه نماینده سیاسی امپریالیسم امریکا، (درست بسان قیصر آلمان به عنوان نماینده سیاسی امپریالیسم آلمان)، با استالین پیمان می بندد تا فاتحه ای بر هژمونی (سرکردگی) جهانی بریتانیای کبیر بخواند.
• به همین دلیل چرچیل ـ ناراحت و دست از پا دراز تر ـ به بریتانیای صغیر برمی گردد و پیروزی بر فاشیسم را با دلی پر اندوه و دیده ای پر اشک، الکی جشن می گیرد.

• بشریت اینجا ست که با بازتقسیم جهان به دو قطب امپریالیستی ـ امریکائی و سوسیالیستی ـ شوروی و ضمنا با تغییر هژمونی امپریالیستی برجهان سر و کار پیدا می کند.

7
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.

• اگر این جمله از سیاوش باشد، درست نیست.
• نادرست تر اما توضیح این جمله است:

8
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.
 
قطب "سرمايه" برهبري آمريكا كه مسبب "هيروشيما" و "ناگازاكي" و جنگ هاي ديگر بود
و قطب "كار" برهبري شوروي كه اروپا را از يوغ فاشيسم آزاد كرده بود.

• این توضیح سیاوش و یا مانلی و یا هر کس دیگر اصلا رئالیستی نیست:

الف
قطب "سرمايه" برهبري آمريكا و قطب "كار" برهبري شوروي

• قطب سرمایه داری تحت هژمونی امپریالیستی امریکا بر جهان درست است.
• قطب کار تحت هژمونی سوسیالیستی شوروی پس از جنگ امپریالیستی دوم اما فقط بطور فرمال، بطور صوری و در حرف درست است.
• پس از پایان جنگ جهانی امپریالیستی دوم، اتحاد شوروی پس از تحمل 20 میلیون شهید و تخریب زیربنای اقتصادی کشور، باید از صفر شروع به کار کند.
• شوروی از جنگ جهانی امپریالیستی دوم، چیزی جز ذلت به نصیب نمی برد.
• مسئله اصلی برای شوروی تهیه نان و آب برای سکنه کشور بوده است.
• اگر سیاوش و یا مانلی چند دقیقه ناقابل به صحبت با پیران این سامان می نشست، از چند و چون قطب کار سر در می آورد.

ب
قطب "سرمايه" برهبري آمريكا كه مسبب "هيروشيما" و "ناگازاكي" و جنگ هاي ديگر بود
و قطب "كار" برهبري شوروي كه اروپا را از يوغ فاشيسم آزاد كرده بود.

• جعل و یا تحریف «خیرخواهانه» ی تاریخ معاصر به همین می گویند:
• سیاوش و یا مانلی و یا هر علامه ای که این جملات را فرمولبندی کرده، فراموش می کند که در شکست فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم و میلیتاریسم ژاپن، امریکا نقش بسیار مهمی به عهده داشته است.
• بدون حمایت انگلیس و امریکا، شوروی به تنهائی از عهده «نجات اروپا از فاشیسم» برنمی آمد.

ت
با تقسيم شدن آلمان و برلين ، دنيا به ٢ قطب تقسيم شد.
قطب "سرمايه" برهبري آمريكا كه مسبب "هيروشيما" و "ناگازاكي" و جنگ هاي ديگر بود
و قطب "كار" برهبري شوروي كه اروپا را از يوغ فاشيسم آزاد كرده بود.

• ضمنا در این میان به هر بهانه و دلیلی هم که باشد، فراموش می شود که فاجعه هیروشیما و ناکازاکی ـ در تحلیل نهائی ـ یکی از فجایع جنگ جهانی امپریالیستی دوم بوده است.

• ساده لوحانه خواهد بود، اگر کسی خیال کند که تخریب رادیکال دو شهر صنعتی بزرگ ژاپن فقط برای ترساندن شوروی و چین و کره و غیره بوده است.

• هر عملی نتایج جنبی هم به دلنال می آورد.
 
• ولی فراموش نباید کرد که تخریب یکی از خصوصیات ذاتی نظام سرمایه داری است.
 
• دلیل جنگ های امپریالیستی و منطقه ای و قومی و مذهبی و ملی و غیره نیز ـ در تحلیل نهائی ـ همین است:
• نظام سرمایه داری دیری است که عمر تاریخی اش به پایان رسیده است و فقط با تخریب نیروهای مولده جامد و جاندار می تواند به حیات ننگین خود ادامه دهد.
 
• چون با تخریب نیروهای مولده، کفه ترازوی دیالک تیکی نیروهای مولده ـ مناسبات تولیدی به نفع مناسبات تولیدی سرمایه داری سیر می کند.
 
·        مراجعه کنید به  دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر