۱۳۹۴ بهمن ۲۸, چهارشنبه

کلنجار مفهومی ستاره و سار (35)


جمعبندی از
میمحا نجار

سار
یک روز ماهی گنده ای نعره کشان وارد این گوشه دریاچه شد.

·        فکر می کنی، لئو لیونی خوانندگان خردسال قصه اش را از چه چیزی با خبر می سازد؟  

ستاره

·        لئو لیونی در این جمله، از تفاوت کمی انواع ماهی ها پرده برمی دارد:
·        لئو لیونی ماهی کوچک را با ماهی بزرگ مورد مقایسه قرار می دهد.

سار
ماهی گنده به تندی شنا می کرد، خشمگین و گرسنه بود
و در یک چشم بهم زدن همه ماهی های کوچولو را بلعید.

·        آره.
·        لئو لیونی در این جمله اما پا از حد اختلافات (فرق های)  کمی فراتر می نهد و از فرق، تفاوت و تضاد میان ماهی های خرد و کلان پرده برمی دارد.
·        کدام اختلاف و تفاوت و تضاد؟   

ستاره
ماهی گنده به تندی شنا می کرد

·        لئو لیونی اولا از تفاوت کیفی ماهی های کوچک و بزرگ پرده برمی دارد:
·        ماهی گنده تندتر از ماهی های کوچک شنا می کند.
·        سریع السیر تر از ماهی های کوچک است.
·        به این طریق، پیش شرط سریع السیری، بزرگی و تنومندی است.

سار
ماهی گنده خشمگین و گرسنه بود

·        خشم چه ربطی به گرسنگی ماهی گنده دارد؟  

ستاره

·        خشم حالت پسیکولوژیکی (روانشناسی) ئی است.
·        پدیده های پسیکولوژیکی ثانوی اند.
·        یعنی تحت تأثیر شرایط مادی رخ می دهند.
·        شاید دلیل خشم ماهی گنده، گرسنگی او باشد.
·        وقتی اندام نبات و جانور و انسان به مواد غذائی و آب آشامیدنی نیاز دارد، آرام و قرار از روح و روان آن سلب می شود و کار می تواند حتی به جنون کشد.

سار
و در یک چشم بهم زدن همه ماهی های کوچولو را بلعید.

·        آره.
·        حق با تو ست.
·        ماهی گنده هم با بلعیدن ماهی های کوچک رفع نیاز می کند و احتمالا آرام می گیرد.
·        لئو لیونی اما قصد تبیین چیز دیگری را هم دارد.
·        آن چیز به نظرت چیست؟  

ستاره
و در یک چشم بهم زدن همه ماهی های کوچولو را بلعید.

·        لئو لیونی از آنتاگونیسم میان ماهی های کوچک و بزرگ پرده برمی دارد.
·        از تضاد آشتی ناپذیر آنها.

·        آن سان که وجود ماهی بزرگ منوط به نابودی ماهی های کوچک است.
·        می توان گفت که میان ماهی های کوچک و بزرگ رابطه مبتنی بر خصومت و دشمنی برقرار است.

سار

·        آره.
·        این اما دال بر چیست؟

ستاره

·        این دال بر رئالیسم قصه های لئو لیونی است.
·        لئو لیونی خواننده قصه اش را از وضع رئال (واقعی)  هستی طبیعی و اجتماعی با خبر می سازد.
·        او خواننده قصه را با روابط موجود میان موجودات آشنا می سازد و به تفکر برمی انگیزد.

سار
فقط سویمی توانست از دستش فرار کند.
سویمی کوچولو، هراسزده، غمگین و تنها، خود را به دریا رساند، به دریای بزرگ و پهناور!
دریا ....

·        عدو شود، سبب خیر، اگر خدا خواهد.
·        حمله ماهی اگرچه به از دست رفتن یاران سویمی تمام می شود، اما موجب آشنائی سویمی با جهان دیگر می گردد.
·        لئو لیونی اینجا هم به مقایسه دو چیز دست می زند.
·        کدام چیزها؟

ستاره

·        لئو لیونی دیالک تیک موجود و محیط زیست را به شکل دیالک تیک سویمی و دریاچه و به شکل دیالک تیک سویمی و دریا بسط و تعمیم می دهد.
·        او بلافاصله تفاوت کمی دریاچه با دریا را به خواننده و شنونده قصه اش می آموزد:

دریای بزرگ و پهناور!

سار
دریا پر بود از موجودات شگفت انگیز، موجوداتی که سویمی، در محل زندگی سابق خود، در آن گوشه دریاچه کوچک، هرگز ندیده بود.
او از تماشای زیبائی های بیشمار دریا به وجد آمده بود، مثل یک ماهی که از بودن در آب به وجد می آید.
البته او هم ماهی بود.
ماهی بود و در آب بود، اگرچه که یک ماهی کوچولو بود.

·        آره.
·        حق با تو ست:
·        دریا نه تنها بلحاظ کمی بزرگ تر و پهناورتر از دریاچه است، بلکه حاوی چیزهائی است که دریاچه فاقد آنها ست.

·        لئو لیونی در این جملات قصد آموزش چه چیزی را دارد؟  

ستاره
البته او هم ماهی بود.
ماهی بود و در آب بود، اگرچه که یک ماهی کوچولو بود.

·        لئو لیونی خواننده خردسال قصه را برای گذاشتن خویش به جای سویمی آماده می سازد.
·        او ضمنا به وجه مشترک همه ماهی ها اشاره می کند.
·        خواننده می فهمد که همه ماهی ها ـ صرفنظر از تفاوت کمی، صرفنظر از حجم و وزن و طول و عرض اندام شان ـ وجه مشترک عامی دارند و آن ماهیت (ماهی وارگی)  آنها ست.
·        می توان گفت که لئو لیونی دیالک تیک نمود و ماهیت را، دیالک تیک ظاهر و ذات را به خواننده و شنونده قصه می آموزد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر