۱۳۹۴ اسفند ۶, پنجشنبه

شعری از مجید نفیسی (18)


مرگ گئومات
ادامه

·        بیش از دو هزار و پانصد سال پیش
·        دو برادر سوداگر، تاپوسا و بالیکا
·        از زادگاه خود بلخ به ایالت بیهار رفتند
·        تا به خدمت بودای بیدار برسند.

·        آنها هشت هفته پس از بودا شدن گئوتاما
·        او را در پایین درخت «راجیاتانا» دیدند.

·        این دو برادر نخستین کسانی بودند
·        که کاسه ی گدایی او را پر کردند
·        و با پیشکش کلوچه و عسل
·        او را به شکستن روزه فرا خواندند
·        و سپس در زیر منبر (پای منبر)  بودا نشستند.

·        هنگام بازگشت به رسم یادگاری
·        بودا هشت تار موی خود را به آنها داد
·        که دو برادر با خود به بلخ آوردند
·        و به پاس آنها زیارتگاهی ساختند.

·        در میان مردم غیر راهب
·        این دو برادر ایرانی
·        نخستین پیروان بودا شمرده می شوند.

«انگوتارا نیکایا»
 یا «مجموعه ی تدریجی»،
متعلق به طریقه ی تراوادا بودایی،
به زبان پالی،
کتاب اول.

·        در سال 399 میلادی،
·        فا ـ هین و چهار راهب دیگر
·        بر آن شدند که در جستجوی کتاب های نظم رهبانی
·        از چین به هندوستان بروند.

·        راهیان پس از گذشتن از سرزمین ختن و رود سند
·        به کشور گاندهارا رسیدند
·        جایی که در گذشته آشوکا ـ شاهنشاه بودایی ـ فرمان می راند
·        و از بامیان، کابل و سیستان
·        تا قندهار و پیشاور را در بر می گرفت.

·        وقتی که بودا هنوز به نیروانا نرفته بود
·        در گاندهارا چشم هایش را به مرد نابینایی داد
·        و مردم در آن نقطه گنبدی ساختند
·        با لایه های زرین روی صفحه سیمین

·        راهبان این کشور بیشتر شاگردان مکتب «چرخ کهتر» بودند
·        و با این وجود که فا ـ هین و همراهانش
·        از مکتب “«چرخ مهتر» پیروی می کردند
·        در فصل بارانی از سفر باز ایستادند
·        و در بهارستان «اژدها» اقامت گزیدند.

·        سپس آنقدر رفتند تا به کرانه های شمالی رود گنگ رسیدند
·        به جایی که بودا در آن نقطه، قانون را به شاگردانش آموخت و به آنها
·        از بیهودگی زندگی گفت
·        و از بدن که چون کف روی آب، ناپایدار است.

·        در این نقطه گنبدی ساخته شده
·        و همچنین، پایین تر، گنبدهای دیگر
·        هر جا که بودا نشسته یا راه رفته.

·        آنگاه راهیان به زادگاه کاسیاپا بودا رسیدند
·        دوم به زادگاه کراکوچاندا بودا
·        سوم به زادگاه کاناکامونی بودا
·        و سرانجام به شهر کاپیلاواستو در جنوب نپال
·        زادگاه دانای ساکیا، گئوتاما بودا.

·        در آنجا نه شاهی بود، نه رعیتی
·        همه ویرانی بود و رهاکردگی.

·        در جایی که کاخ متروک پدر بودا
·        شاه سودهودانا قرار داشت
·        تنها چند راهب بودایی
·        و یک دوجین خانوار کشاورز زندگی می کردند.

·        در آنجا شمایل هایی از شاهزاده بودا،
·        پسر و زنش دیده می شد.

دلیجان
کالسکه بزرگ برای حمل و نقل مسافر در قدیم

·        همچنین گنبدهایی ساخته بودند
·        در جایی که گئوتاما بودا با تماس خرطوم فیلی سفید
·        با اندام مادرش
·        به زهدان او راه یافت،
·        و جایی که با دلیجانش دور زد
·        به هنگام دیدن مرد بیمار
·        بیرون از دروازه خاوری شهر.

·        همچنین جاهایی نشانه گذاری شده
·        مانند:
·        جایی که حکیم پیر
·        سی و دو نشانه ی بودا را در نوزاد دید،

·        جایی که بودا همراه با پیشکارش آناندا
·        سوار بر فیل از راه رسید
·        و چون فیل تیر خورد و به پهلو افتاد
·        او فیل را دوباره سر پا کرد،

·        جایی که او تیری را به سوی جنوب خاوری پرتاب کرد
·        که پس از گذشت سی لی، زمین را شکافت
·        و از آن چشمه ای جوشید
·        که راهیان از آن آب می نوشند،

·        جایی که بودا پس از رسیدن به خرد از آنجا بازگشت
·        تا به دیدار پدر تاجدارش بیاید

·        جایی که پانصد تن از تیره ی سکایا
·        از خانواده های خود جدا شده
·        به نزد بودا آمدند،

·        جایی که زمین از شش پهلو تکان خورد
·        و بودا در آنجا از قانون با ایزدان سخن گفت،

·        جایی که چهار شاه ایزدان در برابر چهار درگاه ایستادند
·        و نگذاشتند که پدر تاجدار بودا به درون آید،

·        جایی که بودا زیر درخت انجیر هندی نشست
·        با چهره اش به سوی خاور
·        و خاله اش پراجاپاتی نخستین زن راهب
·        که پس از مرگ مادرش او را پرورانده بود
·        گروهی از زنان راهب را به حضورش آورد

·        و جایی که شاه وئیدوریا نسل ساکایا را از زمین کند
·        اما آنها به هنگام مرگ همه از پاکان شدند
·        و مردم به یاد آنها گنبدی برپا کرده اند.

·        چند لی دورتر در شمال خاوری شهر
·        کشتزار شاه دیده می شد
·        جایی که بودا زیر درختی می نشست و به گل ها نگاه می کرد.

·        پنجاه لی دورتر در خاور شهر
·        باغ پر گلی بود به نام لومبینی
·        جایی که مادر بودا ـ شهبانو مایا ـ
·        به درون برکه رفت و خود را شست
·        و پس از آمدن به سوی کرانه ی شمالی
·        بیست گام برداشت و دستش را بلند کرد
·        و شاخه ای از درخت «سال» را گرفت،
·        با چهره اش به سوی خاور
·        و بودا را به دنیا آورد.

·        وقتی که نوزاد به خاک افتاد
·        بی درنگ هفت گام برداشت
·        در زیر نگاه دو شاه اژدها
·        و در دم از آنجا چشمه ای جوشید.

·        راهبان از این چشمه و آن برکه
·        پیوسته آب برمی دارند و می نوشند.

·        در زندگی همه ی بوداها
·        تجلیات بسیاری دیده شده
·        اما تنها چهار رخداد است که مکان های آن
·        یکی پس از دیگری نشان می شوند:

·        یکم جایی که به حکمت کامل رسیدند و بودا شدند

·        دوم جایی که چرخ «قانون» را گرداندند

·        سوم جایی که از گفتمان راستین سخن گفتند
·        و نمایندگان مذاهب ناراستین را کوبیدند

·        و چهارم جایی که به زمین بازگشتند
·        پس از اینکه به آسمان رفته بودند
·        تا از قانون با مادران خود سخن گویند.

·        افسوس!
·        کشور کاپیلاواستو یا «حسن زیبا»
·        چشم انداز گسترده ای است از آبادی های متروک.

·        مردم اندک اند و دور از هم زندگی می کنند
·        و در راه ها باید پیوسته
·        مراقب فیل های سفید و شیرها باشند.

«گزارشی از شاه نشین های بودایی»،
سفرنامه ی راهب چینی فا ـ هین
 پیرو طریقه ی ماهایانا بودایی،
 در هند و سراندیب،
از بخش های 1، 20، 21 و 22.

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر