مهانداس
کارامچاند گاندی
(۱۸۶۹ - ۱۹۴۸)
رهبر سیاسی و معنوی هندی ها
در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا
فلسفهٔ صرفنظر از قهر گاندی
(۱۸۶۹ - ۱۹۴۸)
رهبر سیاسی و معنوی هندی ها
در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا
فلسفهٔ صرفنظر از قهر گاندی
(ساتیاگراها)
به معنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت
تحلیلی از
میمحا نجار
به معنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت
تحلیلی از
میمحا نجار
شایسته
گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.»
ﺁﯾﺎ ﺑﺪﻭﻥاستفاده از
ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻗﻬﺮﯾﻪ، ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺍﺣﻘﺎﻕ ﮐﺮﺩ؟
ﺍﮔﺮ ﮔﺎﻧﺪﯼ ﺑﻮﺩ،
ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺟﻨﮓ هومانیستی ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ؟
ﻣﺪﺍﺧﻠﻪ ﯼ هومانیستی ﻭ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﻗﻮﻩ ﻗﻬﺮﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺣﻘﺎﻕ ﺣﻖ،
ﺗﺌﻮﺭﯼ ﻋﺪﻡ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻭ ﻧﺎ ﻓﺮﻣﺎﻧﯽ ﻣﺪﻧﯽ ﮔﺎﻧﺪﯼ
ﺭﺍ ﻧﻘﺾ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
·
ما برای هماندیشی با شلر، سخن او
را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:
1
گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ
ﺍﺳﺖ.»
·
برای تأمل روی سخن گاندی باید
تعریفی راسیونالیستی (فلسفی) از زور ارائه داده شود.
·
زور به چه معنی است؟
2
گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ
ﺍﺳﺖ.»
·
زور، خشونت و غیره در فلسفه با
مفهوم فلسفی قهر تبیین می یابند.
·
یعنی انواع متنوع و مختلف اعمال
زور در مفهوم قهر، تجرید می یابند.
·
درست به همان سان که بید و بیدمشک
و صنوبر و غیره در مفهوم درخت تجرید می یابند.
3
·
قهر
بطور کلی به معنی استفاده از وسایل قدرت برای پیشبرد نیات معینی در مقابل نیات
انسان های دیگر است.
·
قهر برای فلسفه، قبل از همه در
تاریخ مبارزات طبقاتی جالب است.
·
قهر به استفاده از وسایل قدرت
سیاسی ـ بویژه قدرت دولتی ـ از سوی نیروهای طبقاتی معین برای تحمیل اراده و خواست
خود بر نیروهای طبقاتی دیگر و برای پیشبرد منافع خود بر ضد منافع آنان اطلاق می
شود.
·
خصلت و نقش تاریخی قهر، از این رو،
در هر حال بنا بر موضع اجتماعی و تاریخی طبقه معینی تعیین می شود که از اعمال قهر
در راستای منافع خود استفاده می کند و بر ضد منافعش از قهر استفاده می شود.
4
گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ
ﺍﺳﺖ.»
·
اعمال قهر از سوی ملتی بر ضد ملل
دیگر نیز در تحلیل نهائی، همواره اعمال قهر از سوی طبقاتی بر ضد طبقات دیگر است.
·
طبقه کارگر انقلابی می خواهد جامعه
ای بسازد که در آن، آنتاگونیسم های طبقاتی و سرانجام تفاوت های طبقاتی از بین می
روند، توسعه آزاد هر فرد، پیش شرط توسعه آزاد همه افراد است، همراه با آنتاگونیسم
طبقاتی در داخل کشور، آنتاگونیسم ها و اختلافات ملی میان خلق های مختلف نیز از بین
می روند.
·
در چنین جامعه ای برای اعمال قهر ـ
به معنای فوق الذکر ـ جائی وجود ندارد.
·
لنین تأکید می ورزد که «اعمال قهر
بر ضد انسان ها با ایدئال های ما انطباق ندارد.»
·
(ولادیمیر لنین، «مجموعه آثار»،
جلد 26، ص 64)
·
به قول لنین، «سوسیالیسم ـ بطور
کلی ـ مخالف اعمال قهر توسط انسانی بر ضد انسان های دیگر است.»
·
(ولادیمیر لنین، «مجموعه آثار»، جلد 28، ص
285)
5
گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ
ﺍﺳﺖ.»
·
مارکسیسم ـ لنینیسم اما مخالف موضعگیری
انتزاعی و غیرتاریخی نسبت به قهر است:
الف
·
مارکسیسم ـ لنینیسم هم مخالف ستایش
و تجلیل و ایدئالیزاسیون ماکیاولیستی و آنارشیستی قهر است.
·
مراجعه کنید به آنارشیسم در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ب
·
و هم
مخالف لعن و نفرین اخلاقی ـ خرده بورژوائی قهر بطور کلی است.
6
·
از زمان تشکیل آنتاگونیسم های
طبقاتی، قهر در حیات اجتماعی و در توسعه تاریخی، پدیده اجتناب ناپذیری بوده و
خواهد بود.
·
قهر تنها زمانی می تواند از حیات
اجتماعی انسان ها رخت بربندد که آنتاگونیسم های طبقاتی در مقیاس جهانی از بین بروند.
·
تا کنون مسائل بزرگ در زندگی خلق
ها همیشه با توسل به قهر حل شده اند.
·
از این رو، باید هر اعمال قهر در
پیوند با مبارزه طبقاتی و منافع طبقاتی در نظر گرفته شود و مورد قضاوت قرار گیرد:
الف
·
اگر اعمال قهر، وسیله ای برای
پیشبرد منافع طبقات انقلابی باشد، قهر آنگاه نقش مترقی و انقلابی بازی می کند.
·
به قول مارکس، قهر «قابله هر جامعه
کهنه ای است که آبستن نو است.»
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 23،
ص 779)
ب
·
قهر بمثابه وسیله ای برای دفاع از
منافع طبقاتی ارتجاعی و حاکمیت طبقاتی ارتجاعی ـ اما بر عکس ـ نقش ارتجاعی بازی می کند.
7
·
تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی، لزوم
استفاده از قهر انقلابی را در انقلاب سوسیالیستی و در تشکیل نظام دولتی و اجتماعی
سوسیالیستی برسمیت می شناسد.
·
هرگز طبقه استثمارگری داوطلبانه
صحنه تاریخ را ترک نگفته است.
·
استقرار سوسیالیسم، ناگزیر در
مبارزه طبقاتی بیرحمانه ای جامه عمل می پوشد.
·
مبارزه ای که نیروهای ضد انقلابی
داخلی و بویژه بورژوازی امپریالیستی از کلیه وسایل توطئه، ارتشاء، ترور، تهدید و
مداخله مسلحانه استفاده می کنند تا پیروزی طبقه کارگر را نقش بر آب سازند و
دستاوردهای سوسیالیسم را از بین ببرند و شرایط پیش از انقلاب را احیا کنند.
8
گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ
ﺍﺳﺖ.»
·
گاندی در این جمله، عدم توسل به
قهر را مطلق می کند و نتیجتا حل مسالمت آمیز تضادها را «تنها راه حل» قلمداد می
کند.
·
جریانات آوانتوریستی راست و چپ
(چریکیسم، آنارشیسم، فدائیسم، مجاهدیسم، فاشیسم، نازیسم، فوندامنتالیسم،
طالبانیسم، حزب اللهیسم و غیره) درست برعکس گاندی، قهر را مطلق می کنند و شعار
گاندی را به شکل زیر وارونه می سازند:
تنها ره رهائی
جنگ مسلحانه
(ترور، توطئه، خنجر از پشت، قهر)
9
گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ
ﺍﺳﺖ.»
·
می توان گفت که گاندی دیالک تیک
قهر و مسالمت را به شکل دوئالیسم هیچ و همه چیز و جریانات آوانتوریستی راست و چپ به
شکل دوئالیسم همه چیز و هیچ تخریب می کنند.
·
این طرز تفکر را طرز تفکر
متافیزیکی و یا ضد دیالک تیکی می نامند.
·
گاندی و آوانتوریسم راست و چپ هر
دو بلحاظ معرفتی ـ نظری نماینده طرز تفکر ضد دیالک تیکی و یا متافیزیکی اند.
·
ضدیت با متد دیالک تیکی تفکر (خواه
دیالک تیک ایدئالیستی (هگل) و خواه دیالک تیک ماتریالیستی) عملا به معنی خردستیزی
(ایراسیونالیسم) و ایرئالیسم (واقع بینی
ستیزی) است.
·
گاندیسم بلحاظ معرفتی ـ نظری
(تئوری شناخت) جریانی ایراسیونالیستی
(خردستیز) و ایرئالیستی (واقع بینی
ستیز) است و کمترین تفاوتی با جریانات
آوانتوریستی راست و چپ (چریکیسم، آنارشیسم، فدائیسم، مجاهدیسم، فاشیسمف نازیسم،
فوندامنتالیسم، طالبانیسم، حزب اللهیسم و غیره) ندارد.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذففاشیسمف باید فاشیسم،
باشد