۱۳۹۴ بهمن ۲۲, پنجشنبه

سیری در جهان بینی مهاتما گاندی (1)

مهانداس کارامچاند گاندی
(۱۸۶۹ - ۱۹۴۸) 
رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ ها
در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا
فلسفهٔ صرفنظر از قهر‌ گاندی

(ساتیاگراها)   
به معنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت

تحلیلی از
میمحا نجار

شایسته
گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.»
 ﺁﯾﺎ ﺑﺪﻭﻥاستفاده از ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻗﻬﺮﯾﻪ، ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺍﺣﻘﺎﻕ ﮐﺮﺩ؟
 ﺍﮔﺮ ﮔﺎﻧﺪﯼ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺟﻨﮓ هومانیستی ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ؟
ﻣﺪﺍﺧﻠﻪ ﯼ هومانیستی ﻭ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﻗﻮﻩ ﻗﻬﺮﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺣﻘﺎﻕ ﺣﻖ،
ﺗﺌﻮﺭﯼ ﻋﺪﻡ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻭ ﻧﺎ ﻓﺮﻣﺎﻧﯽ ﻣﺪﻧﯽ ﮔﺎﻧﺪﯼ
ﺭﺍ ﻧﻘﺾ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

·        ما برای هماندیشی با شلر، سخن او را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم: 

1
گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.»

·        برای تأمل روی سخن گاندی باید تعریفی راسیونالیستی (فلسفی) از زور ارائه داده شود.

·        زور به چه معنی است؟ 

2
گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.»

·        زور، خشونت و غیره در فلسفه با مفهوم فلسفی قهر تبیین می یابند.
·        یعنی انواع متنوع و مختلف اعمال زور در مفهوم قهر، تجرید می یابند.
·        درست به همان سان که بید و بیدمشک و صنوبر و غیره در مفهوم درخت تجرید می یابند.

3
·         قهر بطور کلی به معنی استفاده از وسایل قدرت برای پیشبرد نیات معینی در مقابل نیات انسان های دیگر است.
·        قهر برای فلسفه، قبل از همه در تاریخ مبارزات طبقاتی جالب است.
·        قهر به استفاده از وسایل قدرت سیاسی ـ بویژه قدرت دولتی ـ از سوی نیروهای طبقاتی معین برای تحمیل اراده و خواست خود بر نیروهای طبقاتی دیگر و برای پیشبرد منافع خود بر ضد منافع آنان اطلاق می شود.
·        خصلت و نقش تاریخی قهر، از این رو، در هر حال بنا بر موضع اجتماعی و تاریخی طبقه معینی تعیین می شود که از اعمال قهر در راستای منافع خود استفاده می کند و بر ضد منافعش از قهر استفاده می شود.  

4

گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.»

·        اعمال قهر از سوی ملتی بر ضد ملل دیگر نیز در تحلیل نهائی، همواره اعمال قهر از سوی طبقاتی بر ضد طبقات دیگر است.
·        طبقه کارگر انقلابی می خواهد جامعه ای بسازد که در آن، آنتاگونیسم های طبقاتی و سرانجام تفاوت های طبقاتی از بین می روند، توسعه آزاد هر فرد، پیش شرط توسعه آزاد همه افراد است، همراه با آنتاگونیسم طبقاتی در داخل کشور، آنتاگونیسم ها و اختلافات ملی میان خلق های مختلف نیز از بین می روند.
·        در چنین جامعه ای برای اعمال قهر ـ به معنای فوق الذکر ـ جائی وجود ندارد.

·         لنین تأکید می ورزد که «اعمال قهر بر ضد انسان ها با ایدئال های ما انطباق ندارد.»

·        (ولادیمیر لنین، «مجموعه آثار»، جلد 26، ص 64)

   

·        به قول لنین، «سوسیالیسم ـ بطور کلی ـ مخالف اعمال قهر توسط انسانی بر ضد انسان های دیگر است.»

·        (ولادیمیر لنین، «مجموعه آثار»، جلد 28، ص 285)

5
گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.»

·        مارکسیسم ـ لنینیسم اما مخالف موضعگیری انتزاعی و غیرتاریخی نسبت به قهر است:

الف

·        مارکسیسم ـ لنینیسم هم مخالف ستایش و تجلیل و ایدئالیزاسیون ماکیاولیستی و آنارشیستی قهر است.



·        مراجعه کنید به آنارشیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری



ب

·         و هم مخالف لعن و نفرین اخلاقی ـ خرده بورژوائی قهر بطور کلی است.

6
·        از زمان تشکیل آنتاگونیسم های طبقاتی، قهر در حیات اجتماعی و در توسعه تاریخی، پدیده اجتناب ناپذیری بوده و خواهد بود.
·        قهر تنها زمانی می تواند از حیات اجتماعی انسان ها رخت بربندد که آنتاگونیسم های طبقاتی در مقیاس جهانی از بین بروند.

·        تا کنون مسائل بزرگ در زندگی خلق ها همیشه با توسل به قهر حل شده اند.
·        از این رو، باید هر اعمال قهر در پیوند با مبارزه طبقاتی و منافع طبقاتی در نظر گرفته شود و مورد قضاوت قرار گیرد:

الف


·        اگر اعمال قهر، وسیله ای برای پیشبرد منافع طبقات انقلابی باشد، قهر آنگاه نقش مترقی و انقلابی بازی می کند.



·        به قول مارکس، قهر «قابله هر جامعه کهنه ای است که آبستن نو است.»

·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 23، ص 779)



ب

·        قهر بمثابه وسیله ای برای دفاع از منافع طبقاتی ارتجاعی و حاکمیت طبقاتی ارتجاعی ـ اما بر عکس ـ  نقش ارتجاعی بازی می کند.

7
·        تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی، لزوم استفاده از قهر انقلابی را در انقلاب سوسیالیستی و در تشکیل نظام دولتی و اجتماعی سوسیالیستی برسمیت می شناسد.

·        هرگز طبقه استثمارگری داوطلبانه صحنه تاریخ را ترک نگفته است.

·        استقرار سوسیالیسم، ناگزیر در مبارزه طبقاتی بیرحمانه ای جامه عمل می پوشد.
·        مبارزه ای که نیروهای ضد انقلابی داخلی و بویژه بورژوازی امپریالیستی از کلیه وسایل توطئه، ارتشاء، ترور، تهدید و مداخله مسلحانه استفاده می کنند تا پیروزی طبقه کارگر را نقش بر آب سازند و دستاوردهای سوسیالیسم را از بین ببرند و شرایط پیش از انقلاب را احیا کنند.

8
گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.»

·        گاندی در این جمله، عدم توسل به قهر را مطلق می کند و نتیجتا حل مسالمت آمیز تضادها را «تنها راه حل» قلمداد می کند.
·        جریانات آوانتوریستی راست و چپ (چریکیسم، آنارشیسم، فدائیسم، مجاهدیسم، فاشیسم، نازیسم، فوندامنتالیسم، طالبانیسم، حزب اللهیسم و غیره) درست برعکس گاندی، قهر را مطلق می کنند و شعار گاندی را به شکل زیر وارونه می سازند: 

تنها ره رهائی

جنگ مسلحانه

(ترور، توطئه، خنجر از پشت، قهر)

9
گاندی می گوید:
«ﺍﺻﻞ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.»
  
·        می توان گفت که گاندی دیالک تیک قهر و مسالمت را به شکل دوئالیسم هیچ و همه چیز و جریانات آوانتوریستی راست و چپ به شکل دوئالیسم همه چیز و هیچ تخریب می کنند.

·        این طرز تفکر را طرز تفکر متافیزیکی و یا ضد دیالک تیکی می نامند.

·        گاندی و آوانتوریسم راست و چپ هر دو بلحاظ معرفتی ـ نظری نماینده طرز تفکر ضد دیالک تیکی و یا متافیزیکی اند.

·        ضدیت با متد دیالک تیکی تفکر (خواه دیالک تیک ایدئالیستی (هگل) و خواه دیالک تیک ماتریالیستی) عملا به معنی خردستیزی (ایراسیونالیسم) و ایرئالیسم (واقع بینی ستیزی) است.

·        گاندیسم بلحاظ معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت)  جریانی ایراسیونالیستی (خردستیز)  و ایرئالیستی (واقع بینی ستیز)  است و کمترین تفاوتی با جریانات آوانتوریستی راست و چپ (چریکیسم، آنارشیسم، فدائیسم، مجاهدیسم، فاشیسمف نازیسم، فوندامنتالیسم، طالبانیسم، حزب اللهیسم و غیره) ندارد.

ادامه دارد.

۱ نظر: