۱۳۹۴ اسفند ۵, چهارشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (248)


جمعبندی از
مسعود بهبودی
 
ترفند طبقه حاکمه هم همین است:
تقبیح الکی این مهره و آن مهره
برای تحکیم حاکمیت طبقاتی خویش

1
بوش بسان سید علی است:
هم عضو طبقه حاکمه است و هم نماینده سیاسی آن

2
فرد را باید رها کرد و به سیستم پرداخت.

3
چون افراد رفتنی اند
سیستم اما ماندنی است.

شاعر؟

راه نور و عطر و سنبل، سد شده
موج سرما ز این طرف ها رد شده

مهربانان رفته‌ اند از شهر ما
هر که انسان بود اینجا، دد شده

گر بپرسی حال ما و روز ما
«ای بحمدالله» نگویم، بد شده

آنجه باید باشد از خاطر برفت
هر «نباشد»، «شد» شده، «باشد» شده

گریه و فریاد و شیون در وفور
قحط، انسانی که می ‌خندد شده

گونه‌ ها شد دشت و بسترهای اشک
آه، توفانی که می ‌سوزد، شده

هیچ چیزی بر سر جایش نماند
واژه‌ی «حتمـا»، کنون «شاید» شده

دهخدا را باز کن، بنگر که «کاش»
معنی‌ اش «هرگز نمی‌ گردد»، شده

هر در و دیوار جان ها، پنجره
بر ره آنکس که می ‌آید شده

آن که می ‌آید پیامی داد و گفت:
«رهگشا آن کس که می ‌جنگد، شده»

درد و اشک و آه را شمشیر کن
کارد ها از استخوان هم رد شده

پایان

عشق مایه دردسر است سایه

1
غلبه عشق
به معنی شکست عقل است
به معنی پیروزی غریزه است

2
عشق چیز مزخرفی است

3
عشق فقط می تواند آدمی را کلافه کند
و زندگی آدمی را در هم ریزد.

4
زنده باد عقل اندیشنده

منظور از مردم چیست؟

1
از فردای پیروزی انقلاب سفید
مقاومتی از سوی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی
بر ضد مدرنیته و نظام سرمایه داری
سازمان داده می شود.

2
روشنفکریت ایران
از دیرباز خاستگاه طبقاتی فئودالی داشته است.

3
فرزندان دهقانان و فرزندان پیشه وران و کارگران
در دانشگاه ها و مدارس عالی حضور نداشته اند.

4
انقلاب سفید
مورد حمایت همه جانبه توده های دهقانی، پیشه وری و کارگری
قرار می گیرد.

5
دهقانان زحمتکش و پیشه وران مترقی و کارگران
تا آخرین نفس
تن به تمکین به اجامر اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی
نمی دهند.

6
خونی که از اندام زحمتکشان جاری می شود تا اجامر فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی سوار بر امواج آن به قدرت رسند،
عمدتا خون بی خانمانان حواشی شهرهای بزرگ بوده است.

7
به همین دلیل نویسندگان و روشنفکران معینی
از جمله محمود دولت آبادی و غیره
ساده لوحانه
زحمتکشان جامعه را
سرزنش می کنند.

8
بی خانمانان اما دنبال هر لاشخوری می افتند.

9
اتفاقا دنبال شعبان بی مخ هم افتاده بودند
و توده ای کشی می کردند.

10
بی خانمانان بخش اعظم قوای ناسیونال ـ سوسیالیسم و فاشیسم را تشکیل داده اند

11
اکنون نیز بخش اعظم قوای فوندامنتالیسم را تشکیل می دهند.

12
ماهیت هر حرکت اجتماعی را باید با توجه به
هژمونی طبقاتی
(سرکردگی طبقاتی)
تعیین کرد.

13
در رأس قیام ارتجاعی 57
اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بازار
قرار داشته است.

14
سازمان های فدائی و مجاهد و لیملام و دیمدام
بازوی مسلح فئودالیسم سرنگون شده در اثر انقلاب سفید
بوده اند.

15
ضدیت اینها با امپریالیسم از موضع ارتجاعی است.
از موضع ترادیسیونالیسم (سنتگرائی) است.

16
ضدیت اینها با صهیونیسم نیز از موضع فاشیستی است.

17
با چیز معینی هم از موضع بدتر و ارتجاعی می توان مخالفت ورزید و هم از موضع انقلابی.

عیرانی ها
می خواهند که از زبان پارسی پاسداری کنند
و وقتی کسی واژه های فرنگی بکار می برد
حمله ور می شوند:

1
چرا می گی دیالک تیک
بگو فرح پهلوی
مثل میرفطروس

2
ولی در عین حال میلیون ها واژه فرنگی را
بی پروا
وارد زبان خود می کنند.

عنگلاب بود نه انقلاب.

1
رستاوراسیون بود.

2
برگشت به شرایط قبل ازا نقلاب بورژوائی سفید بود.

3
ماهیت انقلاب با هژمونی طبقاتی اش تعیین می شود
نه با شرکت صوری مردم تحت رهبری هر طبقه اجتماعی

4
ضد انقلاب 57
ماهیت فئودالی داشته است.

5
روحانیت هم جزو طبقه فئودال بود و هم ایدئولوگ فئودالیسم بود.

6
ضد انقلاب 57
پیروزی ارتجاع بوده است

7
ضد انقلاب بورژوائی سفید بوده است.

8
شاه پس از انقلاب سفید
مترقی تر از خمینی و جلال آل احمد و مجاهدین وفدائیان و دیمدام و لیملام و غیره بوده است.

9
او بلحاظ فرماسیونی نماینده کاپیتالیسم بوده است.

10
روحانیت خواهان رستاوراسیون بوده است.

11
رستاوراسیون پس از انقلاب کبیر فرانسه هم رخ داد.

12
البته حالا آخوند ها هم بورژوا شده اند.

13
خمینی قابل قیاس است با گربه چف و یلسین و پوتین و لاشخورهای دیگر

14
اینها همه از دم مرتجع اند

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر