میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
کفرمه
حکم ائله دیز، هانسی گناهیله منیم؟
جرمیمی ثابت
ائدین، بیرجه گواهیلیه منیم.
نه طلاق ایله
ایشیم وار، نه نکاحیله منیم
قیزیزی حاضر
ائدیب مجلسه، دیندیرمه میشم
ای
شبسترلی داداشلار، سیزه من نیله میشم
·
معجز در این بند شعر، برای تکفیر
خویش دلیل می طلبد.
·
اما ضمنا آخوند شهر را بطور غیر
مستقیم مورد مقایسه با خویش قرار می دهد و خود را پاکدامن تر از او محسوب می دارد.
1
من
فلان کس دگلم، صیغه مه، ایراد ائده سن
«گئت کبین
کسمه»، ده ییب، اوستومه فریاد ائده سن
ییخاسان خلقین
ائوین، ئوز ائوین آباد ائده سن
من هله هیچ
کسین قلبینی سیندیرمامیشام
ای
شبسترلی داداشلار، سیزه من نیله میشم
·
معنی تحت اللفظی:
·
من از آنها نیستم که به طرز صیغه خواندنم
ایراد بگیری.
·
بر سرم داد بکشی که برو و دیگر به صیغه
کردن و این و آن مبادرت نورز.
·
من مثل تو نیستم که خانه خلق را
خراب کنم تا خانه خود را آباد سازم.
·
من هنوز دل احدی را حتی نشکسته ام.
·
ای حضرات شبستر، به شما چه بدی
کرده ام؟
·
معجز در این بند شعر، آخوند شهر را
مستقیما مورد خطاب قرار می دهد و به تیغ تیز انتقاد می سپارد:
2
من
فلان کس دگلم، صیغه مه، ایراد ائده سن
«گئت کبین
کسمه»، ده ییب، اوستومه فریاد ائده سن
·
آخوند شهر ظاهرا کسانی را که از
تلاوت دقیق آیات صیغه عاجز بوده اند، از صیعه خوانی محروم ساخته است.
·
در نتیجه این نهی از صیغه خوانی، آنها
ممر در آمد ناچیز خود را از دست داده اند.
·
معجز فرمالیسم آخوند شهر را مورد
انتقاد قرار می دهد و آخوند را به دلیل خانه خراب کردن اعضای جامعه می کوبد.
·
دلیل معجز این است که آخوند با منع
دیگران از صیغه خوانی، خودش شخصا جای آنها را می گیرد و در آمد ناچیز آنان از این
ممر را به جیب می زند.
·
معجز این نکته را در مفهوم «تخریب
خانه خلق و تعمیر خانه خویش» تجرید می کند:
ییخاسان خلقین
ائوین، ئوز ائوین آباد ائده سن
من هله هیچ
کسین قلبینی سیندیرمامیشام
ای
شبسترلی داداشلار، سیزه من نیله میشم
·
او ضمنا آخوند فرمالیست آنتی هومانیسم
را با خود به مثابه پایبند سرسخت به هومانیسم (بشردوست) مورد مقایسه قرار می دهد:
·
معجز خود را جزو کسانی معرفی می
کند که هرگز دل عضوی از اعضای جامعه را نشکسته اند.
3
ای
عمو، چک قیلیجون ائیله مربایه هجوم
شیر برنجه،
خامایا، هم قارا دولمایه، هجوم
بی جهت ایلمه
چوخ، «معجز» شیدایه هجوم
من مگر ایلده
بش اون یول سیزی گولدورمه میشم
ای
شبسترلی داداشلار، سیزه من نیله میشم
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای عمو، شمشیرت را بکش و به مربا
حمله ور شو.
·
به شیربرنج و خامه و دلمه سیاه حمله
ور شو.
·
اینهمه به معجز شیدا حمله ور مشو.
·
مگر من چند بار در سال شما ار به
خنده نینداخته ام؟
·
ای حضرات شبستر، به شما چه بدی
کرده ام؟
·
این بند واپسین شعر شاعر روشنگری
است و سرشار از لطیفه و طعنه و طنز است.
·
فوق العاده زیبا ست.
·
طنز مستور معجز را در این بند شعر
نیز می توان شاهد بود.
·
طنز مستوری که کشفش دقت و فراست می
طلبد:
من مگر ایلده
بش اون یول سیزی گولدورمه میشم
·
معجز خدمت خود به خلق را در شاد
کردن آنها می داند.
·
در به خنده انداختن آنها.
·
او بطور مطلقا مسکوت و غیر مستقیم
هم خود را با ضد خود (آخوند ها) مورد
مقایسه قرار می دهد و تبرئه می کند و هم از مرثیه و تعزیه و نوحه و سینه و زنجیر و
قمه زنی انتقاد به عمل می آورد:
·
حرفه اصلی روحانیت به گریه انداختن خلایق است.
·
درست ضد کسب و کار شاعر روشنگری است.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر