۱۳۹۴ اسفند ۹, یکشنبه

دلیل کلاغ ستیزی در ایران (2)


تحلیلی از
گاف سنگزاد

تحقير كلاغ شايد به خاطر رنگ سياهش باشد.
یعنی به دلایل راسیستی (نژاد پرستى) باشد. 
اعظم

·        استه تیک (تعیین معیار زشتی و زیبائی) بیش از آن و پیش از آن که اوبژکتیو (عینی) باشد، سوبژکتیو ـ طبقاتی است.
·        اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی در عمر حدود 2000 ساله جامعه طبقاتی، زیبائی و زشتی را ـ چه از لحاظ رنگ پوست و پر و غیره و چه از لحاظ قد و قامت و وزن و حجم و غیره ـ مانی پولیزه (دستکاری) کرده است و خلایق با گذشت زمان و در غیاب خردگرائی و روشنگری علمی و انقلابی و خلقی بدان تمکین و خو کرده است.

1
·        یکی از عوامل رخنه دادن استه تیک طبقه حاکمه به روح و روان جامعه، هنرمندان و علما و فقهای طبقه حاکمه اند.
·        اگر کسی اشعار مثلا سعدی و حافظ و غیره را مورد مطالعه دقت مند قرار دهد، به این توطئه ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه پی می برد.
·        شعرای فئودالی را سخن از قد و قامت و روی و موی و بوی و عشوه و کرشمه و نشست و برخاست و دیگر «سجایای» استه تیکی دلبر ماده و نر است.
·        شهریار ـ یکی دیگر از شعرای فئودالی و معاصر ـ همان استه تیک شعرای قرون وسطی را تداوم می بخشد.
·        او در شعری حتی به ستایش از موی هوشنگ ابتهاج (سایه) می پردازد.
·        عقل که نباشد، هر بلائی می تواند سر آدم و عالم بیاید.

2
·        توده اما استه تیک خاص خود را تا حدودی حفظ کرده است.
·        این استه تیک پس از روی کار آمدن ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی، احتمالا بشدت لطمه خورده است.

·        در لفافه مدرنیته، مقاومت و مبارزه با ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی، بخش مهمی از زنان و دختران جامعه (احتمالا متعلق به زنان طبقه حاکمه، طبقه متوسط و اقشار بینابینی)  به استه تیک دیکته شده از سوی طبقه حاکمه امپریالیستی روی آورده اند و برای همخوان سازی استه تیک اندام، به هر ذلت مادی و خفت شخصی و شخصیتی تن در می دهند.

·        مراجعه کنید به تحلیل شعر هما وثوق تحت عنوان «زنان ایران، خسته تاریخ اند» و دیگر تحلیل های مربوط به مسئله زنان در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

3
·        خیلی از زنان و نران سیاه پوست تحت همین استه تیک طبقه حاکمه امپریالیستی به جراحی پوست و غیره خطر کرده اند.
·        از انجمله بود، خواننده امریکائی مایکل جکسون.
·        در حالی که رنگ سیاه پوست زشت تر از رنگ سفید و غیره نیست.

4
·        استه تیک طبقه حاکمه اما نه ثابت، بلکه متغیر و سیال است.
·        استه تیک فئودالی، زن را سفید پوست و چاق و چله می خواست.
·        استه تیک بورژوائی به زن سیاه پوست هم میدان داده و زن لاغر اندام متحرک و موبیل را ایدئالیزه کرده است تا نیروی کار زنان ورزیده و عاری از چربی و چاقی را به خدمت گیرد و استثمار کند.
·        سرمشق و سرلوحه دختران و زنان جهان مدل های زیبائی است که تمیز شان از جنده ها محال است.

5
·        خیلی از مدل های استه تیکی مطلوب طبقه حاکمه امپریالیستی رژیم غذائی مخربی را با انضباط آهنین رعایت می کنند تا از چاق شدن (یعنی زشت شدن)  پرهیز کنند.
·        اکثر این مدل های استه تیکی بیماران جسمی، روحی و روانی اند.
·        شاید اکثر آنها معتاد به مواد مخدر باشند.
·        امروزه زنان و نران سیاهپوست نیز کالا واره شده اند.
·        استه تیک طبقه حاکمه امپریالیستی لیبرالیزه و «دموکراتیزه» شده است تا بهتر بتواند نان از سفره مردم برباید.

6
·        کلاغ در استه تیک توده های مولد و زحمتکش، مظهر زشتی نیست.
·        نوعی از کلاغ به نام قجله در فرهنگ توده های دهقانی، مژده رسان، یعنی چاوش خبر خوش تلقی می شود و آمدنش به فال نیک گرفته می شود:
·        زنان دهقان با اشک در چشم می گویند:
·        «برادرم نامه خواهد داد.
·        امروز صبح قجله آمده بود و در درخت توت نشسته بود.»

·        صحت مارکسیسم ـ لنینیسم در تجربه زنده زندگی بطرز مستمری اثبات می شود:
·        بدین طریق از ماهیت طبقاتی استه تیک و اتیک و پوئه تیک و پولیتیک و خیلی چیزهای دیگر پرده بر می افتد.

7
·        سؤال اول این بود که منشاء اجتماعی تضاد اجامر ایران با مسیحیت و یهودیت و بهائیت و غیره چیست؟
·        سؤال دوم این بود که منشاء اجتماعی تضادهای درونملی در ایران، مثلا نفرت عمیق و بی دلیل مردم به همدیگر چیست.

·        مفهومی که برای حل این معما می تواند به خدمت گرفته شود، ملوک الطوایفیسم است.
·        این ایده ئولوژی هنوز تحلیل نشده است.
·        ولی سم این ایده ئولوژی تا بنیادی ترین سلول جامعه ایران، یعنی خانواده نفوذ کرده است.
·        آن سان که بدون کمترین دلیل منطقی و تجربی، برادر چشم دیدن برادر را ندارد.
·        خواهر چشم دیدن خواهر را ندارد.
·        همسایه چشم دیدن همسایه را ندارد.
·        تشکیل فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری این پدیده را تشدید کرده است.

8
·        این شیوه زیست ملوک الطوایفی چند هزار ساله است که در روح و روان این ملت منعکس، ذخیره و ته نشین شده است.
·        آن سان که بدون دلیل موجه از اعماق روح و روان افراد کنده می شود، بالا می آید و مؤثر واقع می شود.
·        اگر کسی به احزاب و سازمان های سیاسی کذائی ایران، نظر اندازد، متوجه این ملوک الطوایفیسم می گردد:
·        حزب توده و سازمان چریک های فدائی فئودالی و مجاهدین اسلام و خلق و خدا و خرما به دهها فرقه و دار و دسته منشعب شده اند.
·        سران هیچ کدام از این دار و دسته ها عقل الاغی را حتی ندارند.
·        این توهین نیست.
·        این تحلیل است.
·        سران و اعضای این دار و دسته های مذهبی و شبه مذهبی   توان تفکر حتی ندارند.

9
·        شاید دلیلش این باشد که ملوک الطوایفیسم هر تلاش در جهت هماندیشی و هماموزی و توسعه فکری را نقش بر آب می سازد.
·        ملوک الطوایفیسم نطفه های خرد و خردگرائی را مسموم می سازد و از بین می برد.
·        ملوک الطوایفیسم زمینه روحی و روانی لازم را برای دشمنی با هر کسی فراهم می آورد.    
·        ریشه دشمنی اجامر ایرانی با اسرائیل بخشا فاشیستی و عمدتا ملوک الطوایفیستی است.
·        هواداری این اجامر از خلق فلسطین اصالت ندارد.
·        حتی اگر سران مجاهدین لیملام و دیمدام و غیره همه اشعار شعرای خلق فلسطین را ترجمه کنند.

·        هواداری این اجامر از خلق فلسطین، از موضع توده ستیزی (فاشیستی ـ فوندامنتالیستی)  و همنوع ستیزی است.
·        ملوک الطوایفیسم عشق به همنوع را مجال نطفه بندی در دل حتی نمی دهد، چه رسد به فراهم آوردن امکان تشکیل عشق به همنوع، هومانیسم و همبستگی.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر