پنج پاره ی یک میلاد
سرچشمه:
اخبار امروز
پاره ی دوم
·
گهواره ی قدیمی گواهی می دهد
·
که صورتِ پدری که روی من خم شده بود
·
اینک بر فرازِ سر تو دیده می شود.
·
این همه سال کجا بودی؟
·
می دانستم تویی.
·
چشمانِ روشنت را می شناسم
·
چالِ زیبای گونه ات را
·
سیبِ تُربتیِ چانه ات را
·
و آن مشت های رازدار را
·
که تنها به هنگامِ خمیازه های شیرینت
·
راز خود را آشکار می کنند.
·
تو را در بر می گیرم.
·
سر بر سینه ام می گذاری
·
پا بر نافم می سایی
·
دست بر دو سویم می رانی.
شتک
زدن
یعنی
انعقاد مایعی بر چیزی
·
می خواهم با هر لحظه ی حیاتت زندگی کنم
·
با هر صدای تن تو از جا بپرم
·
و با هر فشار، بر خود بپیچم
·
تا شَتَک بزنم.
·
دال ـ لی!
·
دال ـ لی!
·
بس کن این بازی کودکانه را.
·
گهواره ی قدیمی گواهی می دهد
·
که تو یک بار این راه دراز را
·
با من آمده ای.
ادامه دارد.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر