پنج پاره ی یک میلاد
سرچشمه:
اخبار امروز
پاره ی پنجم
·
دریا گفت:
·
«کودک را به من بسپار!
·
گهواره ی امواج من
·
از دست های خسته ی تو زیبنده تر است.»
·
«آزاد» در پتو و کلاهِ پُرچینَش
·
چون گُلی می نمود
·
شُکفته بر سینه ی من.
·
خم شدم تا به صدفی
·
این هرزه گوی پیر را از خود برانم
·
شگفتا، بر سینه ی شنی خاک
·
شیشه ی خالی آبجویی یافتم.
·
«آه، ای دریا، دریا، دریا،
·
آیا ارمغان تو این است؟
·
این است آن موسایی که از بارگاه فرعون برگرفتی
·
تا این سوی اقیانوس
·
در پیش پای من زمین بگذاری؟
·
از دست های همیشه گشوده ی میهن
·
و شهرهای شلوغ هند
·
و بیشه های بکرِ سراندیب
·
و آب های سبز گذشتی
·
تا اینچنین به ریشخندم بگیری؟
·
تُفی به ریش سفیدت!»
·
«آزاد» تکان نمی خورد
·
انگار به مکالمه ی من و دریا گوش می داد.
·
شیشه ی خالی را پرتاب کردم
·
تکانی خورد و در موج ناپدید شد.
·
«من راهِ درازی آمده ام
·
از آب های گرم اقیانوس هند
·
تا تبعیدگاهم در این کرانه ی «آرام»
·
و اینک تو
·
که ساحل را به ساحل پیوند می دهی
·
چنین نمک به زخمَم می پاشی؟
·
آخر، ای هرزه گوی پیر
·
در دست های خالی خود چه داری
·
که به آن می بالی؟
·
جز گوش ماهی های لب شکسته
·
جز شیشه های خالی؟
·
در گهواره ی امواج تو
·
از کودکانِ زندان و تبعید خبری نیست
·
از قبر گمشده ی برادرم
·
از قلبِ تیر خورده ی همسرم، اثری نیست
·
نه، نشانی از چشمانی که پژمرد
·
نه، یادی از انقلابی که افسرد.
·
بهارِ آزادیِ من کو؟
·
شورشِ خانه سازی
·
و جوششِ نفتگران کو؟
·
بستنِ کاخ ها
·
و گشودنِ آغوش ها کو؟
·
شکستنِ وهم کهن
·
و ریختنِ طرح نو کو؟
·
از بندیانِ اوین چه خبر؟
·
از آوارگان جنگ
·
از آرزوهای بی حاصل
·
از شهرهای ویران
·
از کُردِ خون چکان
·
از زنِ کفن پوش؟
·
مرا بگو
·
که اینهمه به انتظارت نشستم
·
مرا بگو
·
که هر عصر به پیشوازت آمدم،
·
تا بر زخم های خود مرهمی بیابم
·
ولی جز رفت و آمدِ امواجِ بی اعتنای تو
چه یافتم؟»
چه یافتم؟»
·
«آزاد» تکانی خورد
·
پتوی او را گشودم
·
چشمانش از همیشه درخشنده تر می نمود.
ادامه دارد.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر